گفت و گوی اختصاصی نوید شاهد خورستان با جانباز قطع نخاعی دفاع مقدس
«عشق به وطن و آرمان‌هایی که برایشان جنگیدیم، به من انگیزه می‌داد وقتی می‌دیدم که اکنون‌ وطنم با نثار خون رزمندگان در امنیت و آرامش به سر می‌برد احساس رضایت می‌کردم و این حس به من آرامش درونی می داد...» عبدالله سهیلی‌فر جانباز قطع نخاعی خوزستان، رشادت‌های رزمندگان اسلام و شهدای دوران دفاع مقدس را در گفت گو با خبرنگار نوید شاهد خوزستان بازگو کرد.

از بین پیامدهای متنوع جنگ، خسارتهای انسانی ناخوشایندترین و تأسف‌بارترین خسارتهایی است که برای مدت طولانی در بستر تاریخ و اذهان مردم جامعه جنگ‌زده به‌عنوان خاطره‌ای تلخ و مصیبت‌بار باقی خواهد ماند.

عشق به وطنم، به من انگیزه زندگی می دهد

در هر جامعه‌ای تا زمانی که جنگ در جریان است، همه‌چیز عادی و شاید مطلوب به نظر آید، اما با اتمام جنگ سرنوشت مبارزان جنگی و رزمندگان آن به گونه‌های مختلفی رقم خواهد خورد. پس از جنگ برخی به سلامت به خانه‌های خود بر خواهند گشت؛ برخی جان خود را از دست خواهند داد و عده بسیاری نیز دچار صدمات روحی و جسمی یا دچار مصدومیت و «معلولیت» برای تمام عمر خواهند شد. در هشت سال جنگ تحمیلی چنین بوده است. پدیده جنگ در کنار خسارتهای دیگر، تعداد کثیری از آسیب‌دیدگان از جنگ را نیز با خود به همراه خواهد داشت.

در این‌ بین جانبازان قطع نخاعی یا ضایعات نخاعی به‌عنوان نمادهای عینی جنگ، بنا بر محدودیتهای شدید حرکتی (معلولیت سخت) که همواره آنها را در معرض خطر قرار می‌دهد، نسبت به سایر جانبازان از جایگاه خاصی برخوردارند. ایران با داشتن مجروحان جنگی یکی از کشورهایی است که دارای بیشترین تعداد بیماران قطع نخاع در جهان است. با گذشت زمان جانبازان قطع نخاعی هر یک با مسائل متنوعی مواجه شده‌اند. جانبازان قطع نخاعی که نماد واقعی ایثار و فداکاری هستند با وجود مشکلات و چالش‌های فراوان، همچنان به زندگی ادامه می‌دهند و با روحیه‌ای قوی، نشان‌دهنده‌ی قدرت و استقامت انسان‌ها در برابر سختی‌ها هستند.

نوید شاهد خوزستان با یکی از جانبازان قطع نخاعی به گفتگو نشست تا از رشادت‌ها و مجاهدت‌هایش در جنگ تحمیلی و از صبر و بردباری وی پس از قطع نخاعی برایمان بگوید.

نوید شاهد: لطفا خودتان را معرفی کنید.

عبدالله سهیلی‌فر: اینجانب عبدالله سهیلی فر متولد سوم دی ماه ۱۳۳۴، رزمنده ۸ سال دفاع مقدس و جانباز قطع نخاعی، برادر شهید عباس سهیلی فر می باشم.

نوید شاهد: چه سالی به جبهه اعزام شدید و چند وقت و در چه منطقه‌ای حضور داشتید؟

عبدالله سهیلی‌فر: بنده در دی ماه سال ۱۳۶۵ به صورت داوطلب به جبهه اعزام و نزدیک به ۶ ماه در جزیره مجنون حضور داشتم.

نوید شاهد: چطور شد که به جبهه رفتید؟

عبدالله سهیلی فر: وقتی جنگ شروع شد احساس کردم که وظیفه‌ام است وقتی دیدم که کشورم به کمک نیاز دارد نمی‌توانستم بی‌تفاوت بمانم، عشق به وطن و آرمان‌های آزادی و استقلال برایم بسیار مهم بود.

در دوران دفاع مقدس هر كس فكر می كرد با حضورش می تواند سهمی در دفاع از ميهن داشته باشد، همه حس می كردند كه وظيفه شرعی و اجتماعی آنهاست كه در اين دفاع شركت كنند.

من هم برای اولین بار پس از شهادت برادر ۲۰ ساله‌ام تصمیم گرفتم بدون ترس و آشنایی قبلی از جنگ به‌ رزمندگان بپیوندم، البته در آن زمان بیشتر از خونخواهی برادر جوانم احساس می‌کردم که باید در کنار هم‌وطنانم باشم و برای دفاع از سرزمینم تلاش کنم.

نوید شاهد: چگونه مجروح شدید؟

عبدالله سهیلی فر: عملیات کربلای ۴ که یکی از عملیات‌های مهم و بزرگ در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق بود در دی‌ماه ۱۳۶۵ انجام شد این عملیات با هدف عبور از رودخانه اروند و تصرف مناطق استراتژیک در خاک عراق برنامه‌ریزی شده بود. 

متأسفانه بسیاری از رزمندگان در این عملیات جان خود را از دست دادند و خاطرات تلخی برای خانواده‌ها و دوستان شان به جا گذاشتند من نیز در این عملیات کنار رودخانه در حین عملیات گلوله از بالای سرم رد شد من درون کانال افتادم، یک گلوله به بازو و یک گلوله نیز به کلیه من اصابت کرد پس از آن به سمت یک لوله بزرگ پرت شدم و برای همیشه قطع نخاع شدم.

نوید شاهد: شما در این همه سال چگونه توانستید سختی‌ها را تحمل کنید؟

عبدالله سهیلی‌فر: تحمل سختی‌ها برای من کار آسانی نبود، اما چند عامل به من کمک کرد تا از پس آن برآیم، اول از همه، عشق به وطن و آرمان‌هایی که برایشان جنگیدیم، به من انگیزه می‌داد وقتی می‌دیدم که اکنون‌ وطنم با نثار خون رزمندگان در امنیت و آرامش به سر می‌برد احساس رضایت می‌کردم و این حس به من آرامش درونی می داد.

همچنین حمایت خانواده به ویژه همسرم که در همه این سالها برای انجام کارهای شخصی‌ام و قوت قلبم کنار من بود و همیشه به من یادآوری می‌کرد که چیزی را برای دفاع از آن خود گذشتم چقد با ارزش است.

در نهایت، با توکل بر خداوند متعال همه سختی‌ها را تحمل کردم باید در هر شرایطی توکل بر خدا داشته باشیم تا بتوانیم بر سختی های روزگار غلبه کنیم.

نوید شاهد: یکی از خاطراتتان که همیشه به آن فکر می‌کنید، بیان کنید؟

عبدالله سهیلی‌فر: خاطرات زیادی دادم ولیکن خاطره‌‌ای که بیشتر اوقات به آن فکر می‌کنم این بود، یک روز کامیون خاک ریخته بودند دو نفر از بچه‌های جبهه به من گفتند: «که یک سنگر درست کنیم.»

وقتی مشغول ساختن شدن من رفتم و برای آنها چایی آوردم، گفتم: «که بیایید چایی بخورید.»

آنها چند متر آن طرف‌تر نشستند در حال خوردن چایی بودند اما در همان لحظه یک موشک دقیق خورد به همان نقطه‌ای که بچه‌ها در حال ساخت سنگر بودن ما به سنگر پناه بردیم اما گلوله مرتب از بالای سر ما عبور می‌کرد، فردا صبح که رفتیم و محل اصابت موشک را مشاهده کرده‌ایم، یک گودال عمیق ایجاد شده بود؛ موشک خیلی سنگینی بود و اگر این دو رزمنده از آن نقطه فاصله نمی‌گرفتند، هر دوی آنها شهید می‌شدند.

نوید شاهد خوزستان: شما می‌دانستید هرکس به جبهه می‌رود یا شهید می‌شود یا جانباز با این وجود ترسی نداشتيد؟

عبدالله سهیلی فر: رفتن به جبهه و مواجهه با خطراتش می‌تواند ترسناک باشد، اما من به خاطر عشق به وطنم و آرمان‌های امام خمینی(ره) و عشق به هم‌وطنان باعث شد که به دور از ترس و تردید به میدان جنگ حق علیه باطل بروم. 

وقتی می‌دیدم که بچه‌ها با سن و سال کم در جبهه با بلدوزرها کار می‌کند، من نیز تصمیم گرفتم در جبهه جنگ و انقلاب حضور داشته و مثمر ثمر باشم؛ به همین دلیل احساس مسئولیت کردم و به جبهه رفتم.

نوید شاهد خوزستان: حرف آخر...

عبدالله سهیلی فر: همه رزمندگان انقلاب اسلامی، با رشادت ها، مجاهدات های، فداکاری و ایثار خود، در راه دفاع از میهن و ارزش‌های اسلامی جانفشانی کردند، آن‌ها با شجاعت و اراده‌ای قوی در برابر دشمنان ایستادند و بسیاری از آن‌ها جان خود را فدای آرمان‌های بزرگ کردند و مردم و مسئولین نباید این انسانهای بزرگ و والامقام را فراموش کنند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده