خودسازی کنید و خودتان را به خداوند نزدیک کنید
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید سیدحسن احمد پور در دوم مرداد 1343، در روستای سردشت زيدون از توابع شهرستان بهبهان ديده به جهان گشود. پدرش سيدآقا، كشاورزی ميكرد و مادرش پريخون نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. سيزدهم آبان 1361، در عين خوش توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
متن وصیت نامه شهید سیدحسن احمد پور:
بسم الله الرحمن الرحيم
إن الله يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ
خدای را شکر می گویم که بر این بنده ضعیف و ذلیل و محتاج، باب رحمت الهی خویش را گشود و راه حق و حقیقت و رستگاری و اسلام واقعی را به او نشان داد. و براستی که برای این بنده گنهکار و دیگران عذر و بهانه ای باقی نمانده است که در روز قیامت بگویند که خدایا تو در آن دنیا به ما راه حق و رستگاری را نشان ندادی.
در مسیر الهی
و حال که خداوند راه را نشان داد چاره ای نداشتم جز آن که سر را به زیر انداخته و خود را به کری و کوری زده و همچنان در جمع گنهکاران و در گناهان غرق باشم و یا اینکه سر را به بالا برده و از خداوند طلب بخشش کنم و خود را از تاریکی جدا کرده و به نور نزدیک کنم و سعی کنم مسیر اعمالم را به خداوند، راهی که دیگران بندگان صالح خدا و توبه کنندگان حقیقی می پیمایند، سوق بدهم و چقدر خوشحال شدم آنروزی که ندایی ما را برای پاسداری در سرزمین حق در مقابل قوای متجاوز باطل دعوت کرد.
و آن روز با خود گفتم که هدایت این بهترین فرصت و شاید آخرین فرصت برای تو است تا بتوانی با استفاده از دانشگاه انسان سازی که هم اکنون در جبهه حق دایر است خودت را بسازی و به خدا نزدیک کنی و بایستی که دل از همه چیز این دنیای فانی بریده و بکوشید تا رضای خداوند و عفو و بخشش او را برای خود بدست آوری.
از دلبستگی های دنیوی فاصله گرفتم
همین کار را هم کردم و الان مدت سه ماه است که پشت پا به همه آرزوها و دلبستگی های خود زده ام و از آنها دل کنده ام و تا آنجا که توانسته ام دلم را به خدا سپرده ام و سختیهایی را که در طول این مدت وجود داشت، چه در موقع انتظار، چه در هنگام آموزش نظامی و چه در حالت آماده باشی که هم اکنون هست، تا آنجا که توانسته ام آنها را برای رضای خداوند تحمل کرده ام و حتی با آن که میدانم آنچنان که بایست، وظیفه ام را انجام نداده ام اما هنوز امیدوارم که خداوند بازگشت مرا به سوی خودش بپذیرد و از سر گناهانم در گذرد که همه جا میگویند خداوند رحمان است و رحیم و همه جا می بینم که خداوند رحمان است و رحیم.
سعادتان را در مسیر الهی جستجو کنید
و شما خانواده عزیزم!
امیدوارم که جواب سوالات شما را و پاسخ شگفتی شما را از اینکه با وجود نزدیک بودن خدمت سربازی برای رفتن به جبهه عجله داشته ام را تا آنجا که باعث رضایت شما شده داده باشم و دلیل سکوت من هم در برابر شما این بود که می ترسیدم در اثر شدت گرفتن دلبستگیها از راهی که در پیش گرفته بودم، منصرف بشوم. و در واقع آن هنگام مانند انسان تازه متولد شده و نوزادی بودم که نه می تواند صحبت کند و نه می تواند به چیزی که قبلا بوده بازگردد و بایستی راهی را که خداوند در جلویش نهاده با همه سختیها و مصائب طی کند و برای تحمل سختی ها و مصائب بایستی که از تمام دلبستگی ها دل بریده و تنها دل به خدا ببندم و به او امید داشته باشم.
و بزرگ ترین دلبستگی من در این دنیا شما خانواده عزیزم بودید، که اگر چه نمی توانستم بر زبان بیاورم اما چون جان شیرین دوستشان می داشتم و از اینکه نتوانسته ام جواب محبت ها و گذشتهای شما را بدهم شرمنده ام و میخواهم بگویم که دلیل تمام خطاها و اشتباهات و گناهان و ضعف هایی که از من دیده می شد، تماما از بی هدفی و سرگردانی من سرچشمه گرفته است و اینکه سعادتم را در راهی غیر از راه خدا جستجو می کردم.
پول مراسم سوگواری مرا خیرات کنید
و حال که راه خدا را انتخاب کرده ام امیدوارم که او مرا مورد لطف و مرحمت خود قرار داده و از سر گناهانم در گذرد و از خانواده عزیزم و تمام دوستان و آشنایانی که با آنها در رابطه بوده ام خواهش دارم که مرا در این راه یاری دهند و اگر خطایی از من سرزده آن را ببخشند و با رضایت قلبی خود مرا شاد کنند.
یا هم اکنون که در حال نوشتن هستم تمامی در حالت آماده باش بسر می بریم انشاءالله امروز یا فردا در حمله های گسترده که صورت خواهد گرفت، شرکت کنیم و انشاءالله که با یاری خدا قوای اسلام پیروز می شود و بهتر است که در این لحظات که ممکن است آخرین لحظات عمر من باشد، اگر وصیت و خواسته ای داشته باشم با شما در میان بگذارم.
و تنها وصایایی که دارم این است که اگر کشته شدم، از گریه کردن تا آنجا که می توانید خودداری کنید و در ضمن مراسم کفن و دفن و دیگر مراسم تا حد امکان ساده و کم خرج باشد و پول آن را برای کارهای خیر استفاده کنید و محل دفن را هم خود تعیین کنید و باز تکرار می کنم که تا حد امکان ساده و کم خرج و کمتر گریه و زاری در آن باشد.
مرا با لباس رزم به خاک بسپارید
اگر توانستید در حضور دیگران رضایت خود را از آمدن من به جبهه و جنگیدن در راه خدا اعلام کنید و نیز برای امام دعا کنید و چه خوب است و چقدر خوشحال خواهم شد اگر مرا با همان لباسی که در آن جنگیده ام و خونم ریخته شده است، دفن کنید.
و اما به اینجا که میرسم بدنم میلرزد با این وجود هنوز امیدوارم که خداوند این بنده سراپا غرق در گناه را که به او روی آورده ببخشد و از سر تقصیر او در گذرد.
الان حدود چهار سال است که از تکلیف شرعی من گذشته و من در این مدت بغیر اوقات بسیار محدودی در مواقع دیگر از انجام فریضه های واجب که نماز و روزه باشند نه اینکه خودداری کرده باشم بلکه حتی در فکر انجام آن هم نبوده ام و تنها اسم مسلمان بر روی من بود و در عرض این ۴ سال فقط یک سال اخیر، واقعا به فلسفه نماز و روزه پی بردم و از اهمیت آنها آگاهی یافتم و اکنون هم فرصت باقی نمانده تا قضای این فریضه ها را انجام بدهم و لذا از مادرم و خواهران و برادرانم تقاضا دارم که این مدت نماز و روزه قضای مرا تا آنجا که می توانند ادا کنند.
و مرا هر چه بیشتر به فضل و کرم خداوند امیدوار کنند و تا آنجا که می دانم مدت آن حداکثر ۴ سال است. خواسته بزرگی دارم و آن این است که اگر یک موقع مرا یاد کردید و به یاد من افتادید بجای افسوس خوردن با صدای بلند و از ته قلب بگویید خدا را شکر و سپس از خداوند بخواهید که از گناهان من در گذرد.
خودسازی کنید و خودتان را به خداوند نزدیک کنید
و دیگر وصیتهایی که دارم در واقع انجام آنها باعث سعادت در دنیا و آن را برای خود شما خانواده عزیز خواهد بود و آن اینکه کمی به خود آیید و ببینید که خدا برای چه شما را آفریده؟ و برای چه زندگی می کنید؟ و سر انجام شما چه خواهد بود؟ و از این موقعیت بسیار خوبی که خداوند برای مردم ایران قرار داده، کمال استفاده را بکنید برای من که دیگر فرصتی باقی نمانده اما شما تا آنجا که می توانید خودسازی کنید و خودتان را به خداوند نزدیک کنید چند صباحی دیگر عمر شما به پایان می رسد و آنگاه افسوس خواهید خورد که چرا در آنجا چند روزی عذاب و سختی را تحمل نکردم تا مگر سعادت ابدی پیدا کنم.
نماز را همیشه بر پای دارید و روزه بگیرید
نماز را همیشه بر پای دارید و روزه بگیرید و از کارهای زشت بپرهیزید، بخصوص از غیبت کردن پشت سر دیگران که گفته اند:«غیبت کردن از زنا هم بدتر است». و امیدوارم که خداوند این آرزوی مرا برآورده کند که بعد از مرگم روح من همه جا با خانواده ام باشد و هرگاه آنها نماز خواندند من هم با آنها نماز بخوانم.
و هر گاه روزه گرفتند و کار خیر انجام دادند من با روی خوشحال جلوی آنها باشم و بگویم که سلام خدا بر شما باد و اما هر گاه کار خطایی انجام دادند و هر گاه در حال غیبت کردن بودند من در کنار آنها بنشینم و گریه کنم، هم بر حال خودم و هم بر حال آنها که چگونه ندانسته یا دانسته دارند هیزمی را جمع آوری می کنند که خود در آن سوخت. از غیبت کردن بپرهیزید امام را دوست داشته باشید، چرا که فرزند پیامبر است و هر که او را دوست بدارد خداوند او را دوست خواهد داشت و جایی در جهنم نخواهد داشت.
سعادت اخروی به آسانی بدست نمی آید
از سختی ها و مصائب ناله نکنید و بدانید که سعادت اخروی به این آسانی بدست نمی آید و همان اعتراضات و ناله های شما کافی است که آتش جهنم نصیبتان شود. در طول این چند ماهه مسئله تنها بودن مادر و خواهرم در آن خانه دور از دیگران واقعا مرا عذاب داده است و خواهشی که دارم از شما برادران و خواهر بزرگم این است که برای شادی روح من هم که شده است آنها را هیچگاه تنها نگذارید و به آنها برسید.
و چقدر خوب است که به فرزندان خود در سالهای آینده بگویید که ما هم برادری داشتیم که قید همه را چیز را زده و برای حفظ اسلام و راه خدا به جنگ کافران رفت و شما راه او را ادامه دهید تا بتوانید رضایت خدای را بدست آورده و رستگار شوید در آخر آرزو می کنم که خداوند نور ایمان در دل شما قرار دهد و شما به خود آیید و در راه تحصیل توشه ای برای آخرت خود باشید. و دیگر حرفی ندارم و چیزی به یادم نمی آید مگر اینکه بگویم که هنوز هم امیدوار هستم.
و شهادت میدهم به اینکه تنها یک خدا را میپرستم و تنها یک خدا وجود دارد و آن هم الله هست و شهادت میدهم به اینکه حضرت محمد (ص) رسول خداست.
و السلام