«سایه بلند امید»
به گزارش نوید شاهد خوزستان، کتاب سایه بلند امید، به اهتمام «داور کیانی» تالیف شده است که به صورت خاطراتی از دوران جانبازی و اسارت خود نویسنده کتاب میباشد.
این کتاب نخستین بار در سال 1403 توسط انتشارات «نشر شاهد» و با حمایت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خوزستان در 136 صفحه منتشر شده است.
در بخشی از کتاب آمده است:
من تمام تصوراتی که از یک اردوگاه امیدبخش داشتم را از ذهنم پاک کردم حدود ساعت ۹ یا ۱۰ شب بود که اتوبوس از در بزرگ اردوگاه رد شد و بعد از چند متر توقف کرد سربازان بعثی حاضر به یراق با کلاههای قرمز و کابلهای سیمی که سر آنها را هم لخت کرده بودند به ردیف ایستاده بودند تا از ما استقبال جانانهای کنند و همین طور هم شد.
ابتدا یک سرباز بعثی به نام قیس به داخل اتوبوس آمد و اسامی ما را صدا زد و به زبان عربی شروع به فحش و بدوبیراه کرد. احمد چلاوی مترجم ما بود و مرتب برای ما حرفهای او را به فارسی ترجمه می کرد باید پیاده میشدیم و چاره ای جز این نداشتیم که از وسط تونل مرگی که بعثیها در هنگام ورود اسرا به مکان جدید از آن استفاده میکردند بگذریم رد شدن از میان این تونل یعنی ورود به کابوسی که ضربات، کابل شیلنگ، چوب و هر چیزی که برای ضربه زدن می شد از آن استفاده کرد را در خود داشت. طول این تونل پانزده یا بیست متر بود و از سربازانی خشن و به غایت بیرحم تشکیل میشد.
احمد چلداوی شروع به ترجمه ی گفته های افسر بعثی کرد او گفت که بایستی هر نفر در زیر ضربات سربازان از میان این تونل عبور کند و سپس در وسط محوطه به ردیفهای پنج نفره ملحق .شوند دستها باید بر روی زانو و سرها رو به پایین بر روی دستها قرار گیرد بطوری که فرد نتواند اطراف را ببیند ضربان قلبم هر لحظه بیشتر می شد ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود بعد از رفتن اولین نفرات صدای داد و فریاد آنها که به بی رحمانه ترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم سربازان بعثی قرار گرفته بودند تمام محوطه را پر کرد. خود سربازان بعثی هم به شکل غیر متعارفی فریاد میزدند و فحش میدادند مانند شکارچیانی که طعمه های خود را به چنگ آورده باشند.