در سایه توحید قسط و عدل الهی برقرار میشود
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید «جهانگیر حیاتیان هندیجانی» چهارم فروردين 1343، در شهرستان هنديجان به دنيا آمد. پدرش حبيب و مادرش عديله نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. پنجم مهر 1360، در محور آبادان - بندر ماهشهر بر اثر اصابت گلوله به سر و صورت، شهيد شد. مزار او در زادگاهش قرار دارد.
شهید جهانگیر حیاتیان هندیجانی در وصیتنامهاش اینگونه نوشته است:
با درود بیکران به رهبر کبیر انقلاب و سلام بر شهیدان که در جبهه های حسین گونه جنگیدند و شهید شدند و سلام بر پیکارکنندگان در راه اسلام و سلام بر پیروان خط امام و سلام بر ملت شهیدپرور ایران.
امام را تنها نگذارید
پدران و مادران با شما سخن می گویم که جلوی فرزندانتان را بگیرید و نگذارید به دست گروههای آمریکایی همچون (سازمان منافقین خلق، پیکار، سازمان جریکهای فدایی خلق اقلیت – اکثریت و دیگر گروههای ضد انقلاب) نیفتند و به آنها بگویید که هیچ مکتبی بهتر از مکتب اسلام نیست و هیچ رسالتی بهتر از رسالات خدا و پیامبرانش نیست و سخن دیگرم این است که به شما ملت ایران نصیحت میکنم که امام را تنها نگذارید و به گروهکها نصیحت میکنم دست از این کارهای غیرانسانی و ترور شخصیت های مکتبی بردارند و این را بدانند که هیچ لشکری نمیتواند در برابر شکوه الله مقاومت کند.
با آگاهی پا در این راه گذاشتم
برادران و خواهران من بدانید که من آگاهانه در این راه قدم نهاده ام چرا که خون سرخ شهیدان از هابیل تا حسین و از حسین تا شهدای کربلا جنوب و غرب ایران صدایم می زنند که چیست ترا، برای چه نشسته ای، آخر ما مسلمان هستیم امام ما حسین(ع) است برای چه نشسته ای، آخر ما مسلمان هستیم. ما در عصری زندگی می کنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته، ما باید خون بدهیم آنقدر کشته بدهیم تا اسلام عزیز با ظهور مهدی (عج) پیروز شود و قسط و عدل الهی در سایه توحید برقرار گردد. ای کاش میلیون ها جان داشتم و فدای اسلام و قرآن می کردم.
زیارت امام امت خمینی کبیر آرزویم بود
من در زندگی یک آرزو داشتم و آن زیارت امام امت خمینی کبیر بود و همچنین زیارت ولی عصر (عج) تعالی و می دانم که اگر مورد رحمت خداوند قرار بگیرم می توانم اولیاالله را زیارت نمایم. دعایم کنید تا مراببخشد و مورد رحمت و عفو خود قرار دهد.
من خودم راه شهادت را انتخاب کرده ام
وصیت به پدر و مادرم و خویشاوندان این است هیچکدام از شما حق ندارد به اسلام و امام و سپاه توهین بکند و در مورد دفن کردنم این است که هر چه برادران پاسدار و بسیجی درخواست کردند. پدر و مادر عزیزم برایم گریه نکید مگر نمیدانید که من بر چه صحرایی پا گذاشتم پای من روی شن های داغ کربلاست پس برای چه گریه می کنی، برای کسی که میخواهد اسلام را با خون خود آبیاری کند و حسین را یاری کند، پس من این راه را انتخاب کردم تا به اینجا رسیدم و شهید شدم.