«در دوران جنگ، پالایشگاه ها و زیر ساخت ها مورد اصابت بمب و موشک قرار می گرفت. درآن مقطع کمبود روغن صنعتی محسوس بود ازسپاه دزفول اعلام کردند که کمبود روغن هست و امکان زمینگیر شدن تعدای زیادی از خودروها وجود دارد از این رو بنده به همراه شهید علی تک تک منازل روستا را گشتیم و حدود ده بشکه ۲۰۰ لیتری که برای تراکتورهای مردم استفاده می شد پیدا و به سپاه دزفول ارسال کردیم...» در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان دوستش«سردار عبدالرحمن پوراسد» در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید علی مکارم مسجدی در بيست و هفتم آذر 1337، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش رسول (فوت 1353) خواربارفروش بود و مادرش بتول نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. دوازدهم فروردين 1360، در شوش بر اثر انفجار مين به شهادت رسيد. مزار او در بهش تعلي زادگاهش واقع است.

متن خاطره شهید علی مکارم مسجدی:

شهیدعلی مکارم مسجدی در محور کرخه در مبارزه با بعثی های عراقی دست راستش از مچ قطع شد. بعد از مرخص شدن از بیمارستان به محور شهدا (صالح مشطط) آمد. علیرغم محدودیت هایی که براثر جراحت برایش بوجود آمده بود هیچگاه فعالیت هایش محدود نشد.

انگار از آینده خود مطلع بود. انگار به ایشان الهام شده بود که عمرش کوتاه بوده و تا رسیدن به بزرگترین آرزویش فاصله ای ندارد. از این رو هرچه در توان دارد در این مدت کوتاه باید هزینه کند. شجاعت یکی از بارزترین ویژگی های این مرد الهی بود که بارها و بارها در شناسائی ها و سایر ماموریت ها از خود به نمایش می گذاشت.

در دوران جنگ، پالایشگاه ها و زیر ساخت ها مورد اصابت بمب و موشک قرار می گرفت. درآن مقطع کمبود روغن صنعتی محسوس بود ازسپاه دزفول اعلام کردند که کمبود روغن هست و امکان زمینگیر شدن تعدای زیادی از خودروها وجود دارد از این رو بنده به همراه شهید علی تک تک منازل روستا را گشتیم و حدود ده بشکه ۲۰۰ لیتری که برای تراکتورهای مردم استفاده می شد پیدا و به سپاه دزفول ارسال کردیم.

زمان انتقال این محموله به ساحل رودخانه کرخه ایشان سفارش کرد که ممکن است من نباشم ولی شما وظیفه دارید به سپاه بگویید بعد از جنگ این روغن ها را به صاحبان شان برگردانند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده