تاکید شهید «افشارنیا» به مطالعه قرآن و نهج البلاغه
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید منصور افشارنیا در هشتم خرداد 1343، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش عبدالرحمن، كارمند بود و مادرش ملوك نام داشت. وی از همان دوران کودکی صبور و مودب بود، از اينرو مورد محبت خانواده و خويشاوندان و آشنايان بود.
دوران کودکی
در سن شش سالگي به مدرسه رفت و دوره ابتدايی تحصيلات خود را در دبستان روش نو طي كرد و سپس در مدرسه راهنمايي دهخدا ادامه تحصيل ميداد در اين زمان آنچه توانست از استعدادهای الهی را همراه با اخلاص كريمه در خويش زنده كرد او چنان مستعد و مؤدب بود كه اولياء دبستان والدين ايشان را احضار و تعريف و تمجيد بسيار كردند اما شگفت كه او جز ساعات كلاس را صرف درس نميكرد غالب ايام خويش را به ياري همكلاسها و كمک در دروس ايشان ميپرداخت و گاهي برادر بزرگتر خود را در درس انگليسي و دستورات زبان با وجود اختلاف كلاس ياري ميداد.
دوران تحصیل
شهيد افشارنیا از سن 12 سالگي در پي فراگيري مسائل شرعي وارد جلسات قرآن شد و از همانجا پا به ميدان زندگي و مسئوليت اجتماعي و سياسي خويش گذاشت و چون ساير امت اسلامي حركت خويش را از مسجد و از درس قرآن آغاز كرد. اما آن قاضي عادل كجاست و آن انسان نيك انديش كيست كه نكته باريكتر و ظريفتر و پر معني و آن پر محتواي علي (ع) كه همه را به نظم و تقوي دعوت كرده بود قضاوت و انديشه كند كه اين فرزند اسلام همه را در خويش جمع كرده بود و چنان اوقات خويش را تنظيم نموده بود كه زندگي اجتماعي و سياسي و ديني و تحصيلات فقط بخش كوچكي از ايام او را پر ميكرد و هميشه ميدان فعاليت را براي خويش باز ميكرد و به طرزي خارق العاده در شب امتحان نيز كنفرانس اسلامي در مسجد برپا ميكرد و به اين نظم و پشتكارش دوستان غبطه ميخوردند.
حضور فعال در مساجد و امکان مذهبی
وی دوستان بسياري داشت و خود از حيث استعداد و انظباط و اخلاق كريمه سرآمد همه بود و نسبت به همه و دين خود احساس مسئوليت ميكرد بخشي از زندگي او در مسجد ميگذشت او در پايگاه و مكتبخانه امام حسن عسكري (ع) فعاليت داشت و با شروع مبارزات امت اسلامي او نيز در تمام مراحل شركت فعال داشت و دانشهاي خويش را انتقال و سايرين را به وظايف خود آشنا ميكرد اما شايد دليل اين همه تلاش او شناخت عميق از مسائل و مسئوليت شرعي بود و او با اين عمر كوتاه چه نيك طاغوت و انگيزه ظلم و استبدادش را شناخته و طريق مقابله را ميدانست. شيوه او از ارتباط قوي با قرآن و ادعيه بود و كتابهاي بسيار مفيد را عميق مطالعه ميكرد و در مباحثه نكات زير را دقيقاً تشريح ميكرد. تا جايي كه موفق به دريافت كتاب نفيس تفسير الميزان از دست يكي از برادران مؤمن شد در بخش فرهنگي در قسمت عقيدتي مسجد امام حسن عسكري (ع) كه توسط برادر شهيد حسين ناجي تركيب يافته بود فعالانه شركت داشته و خدا ميداند كه چنان پيش رفته بود كه از همه پيشتازتر بود و زمينه پذيرش مكتب اسلام و تطبيق خويش با ارزشهاي و ملاكهاي اسلام را در وي بسيار شعلهور بود و طلوع ارزشهائي به طور روزانه در وي مشاهده ميگرديد.
حضور در جهاد سازندگی
چند ماه پس از پيروزي انقلاب طبق فرمان امام به اتفاق يكي ديگر از برادران خود را به حزب جمهوري اسلامي معرفي كردند تا در جهاد سازندگي شركت كنند ايشان موفق شدند در قسمت ساختماني در شهرك شريعتي در قسمت جدولبندي خيابان جهاد خود را آغاز كنند اما بدن نحيف و كوچك او فاقد قدرت و استقامت لازم بود اما او با تلاش بسيار زياد سعي در مرتفع كردن اين نقيصه بود تا جايي كه برادري كه همراه وي بود بعد از چند روزي تاولهاي دست او را ميبيند ولي شهيد حتي يك كلمه از سختي كار نميگويد و كماكان ادامه ميدهد اين منظره درس تعهد و استقامت را به ديگران بدون زحمت منتقل ميكرد اما او اين عمل را نيز با زبان روزه ادامه ميداد و در اين هنگام هيچگاه مسجد را ترك نميكرد و مطالعهاش قطع نميشد به اخبار توجه ميكرد و به خوبي از اوضاع و احوال داخلي كشور و كشورهاي خارج آشنايي داشت.
اعزام به جبهه های حق علیه باطل
شهيد افشارنیا در اواخر خرداد ماه 1359 به طور رسمي عضو سپاه شد و تمام تابستان را براي كسب علم و دانش ديني با پشتكار بينظير مطالعه ميكرد در 29 شهريور ماه 59 جنگ تحميلي با بمباران شهر دزفول آغاز شد. وی بلافاصله خود را بر پايگاه اصلي يعني همان مسجد امام حسن عسكري(ع) كه مقر نيروهاي ذخيره سپاه و مكتبخانه او بود رساند و براي هر گونه مأموريت اعلام آمادگي كرد يك روز پس از شروع جنگ تحميلي به همراه بيست نفر ديگر به تيپ 2 زرهي دزفول اعزام شد.
مطالعه قرآن و نهج البلاغه
در همه ايام قرائت قرآن اوقات او را پر ميكرد و ورد زبان او قرآن بود و توصيه ميكرد تا ساير برادران روزي يك جزء و حداقل ماهي يك بار قرآن را ختم كنند بهترين تفريح او بردن نام سورهها و قرائت سورههاي كوچك و يا آيههايي از قرآن بود قبل از شروع جنگ تمام نهج البلاغه را به طور كامل و دقيق و عميق مطالعه كرده بود بعد از مدتي اقامت در تيپ به اردوي ذخيره سپاه رفت چون ايشان و عدهاي ديگر از برادران گروه اول بودند به علت نبودن امكانات و برنامه درست با استقامت سختيهاي زيادي را متحمل شدند بعد از اردو جزء اولين گروه نيروهاي اعزامي ذخيره سپاه به آبادان بود اوائل جنگ با عدم برنامهريزي و آن مسائل كه موجب عدم انجام نيروهاي مردمي و سپاه و ارتش و كمبودهاي نيز مشكلات فراواني به بار آورده بود شهيد تمام مساعي خود را به كار ميبرد او در اين زمان به مسائل شرعي حساس و نيز قرآن ورد زبانش بود.
مربی تخریب در جبهه های نبرد
بعد از مراجعت از آبادان به همراه چند تن ديگر از برادران به عنوان بهترين اعضاي ذخيره سپاه براي آموزش به گلف اهواز اعزام شدند و اين دوره را با موفقيت به پايان رساندند و چون در قسمت تخريب خبره شده بودند به عنوان مربي تخريب در دورههاي بعدي اردوي ذخيره سپاه فعاليت كردند بعد از آن به طور رسمي در جبهههاي نبرد مأموريت خويش را آغاز كرد به طوري كه از جبههاي به جبهه ديگر وقت شريف را صرف كرد و كمتر به شهر ميآمد.
سفارش به نظم و برنامهريزي
از تقوا و زهد عملي او خاطرهها بسيار است احتمالاً حتي گناهان بسيار كوچك را توبه ميكرد و از مجالس غيبت گريزان و گمانها و مطالبي كه بوي گناه ميداد با كمال شجاعت اقرار ميكرد و درخواست بخشش مينمود براي انجام امور در حد توان مشورت ميكرد هميشه دوستان را سفارش به نظم و برنامهريزي ميكرد و ضروريات آنها را درك و پيشنهاد ميكرد دانستههايش را منتقل و كتابهايش را ميبخشيد و تنها كتاب را به عنوان هديه ميپذيرفت اما عاقبت در حالي كه فرزندان برومند اسلام شلاق ظلم و جهالت را بر پشت خود داشتهاند و توان افراشتن قامت راستين پرچمداران توحيد از ايشان گرفته شده بود.
شهادت
شهید منصور افشارنيا كه نظم و ايثار و اخلاص را در حد اعلاي آن در وجود خويش داشت با حركتي تصاعدي در علم و عمل اين دو بال نيرومند تقوا و زهد، عمل تا بالاترين مدارج انساني عروج كرد و عاقبت در حالي كه عشق به معشوق او را واله و شيدا كرده بود و خرسند از خداوند در فتحي آشكار به همراه ياران در دوم فروردین 1361 در تپه چشمه در منطقه دشت عباس نام عمليات فتح المبين به ديدار يار شتافت و به لقاء الله پيوست.