چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۸
پدر شهید «عبدالله کریمی» نقل می‌کند: «شب عملیات بدر در تاریخ بیست و دوم اسفند سال ۱۳۶۳ قبل از آغاز عملیات با منزل تماس گرفت و با اعضای خانواده صحبت کرد و در اواخر مکالمه به پدر اعلام داشت که دیگر منتظر من نباشید و من یقین دارم که به شهادت خواهم رسید؛ و در همان شب نیز به آرزوی خود یعنی شهادت در راه وطن نایل گشت.»

ش

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید عبدالله کریمی، هجدهم فروردین ماه سال ۱۳۴۶ در بیمارستان اکبر آبادی متولد شد. حتما در خوشحالی تولد او، پدر، مادر و اقوامش نمی‌دانستند طفلی دیده به جهان دیده گشوده است که راهی قافله‌ی حسین (ع) است. نمی‌دانستند که او حاضر به سر دادن خواهد شد. اما دست از دامان اسلام و ولایت نخواهد کشید. قهرمانان و پهلوانان دیار ما خیلی معمولی‌تر از آنچه فکر می‌کنیم بودند؛ تنها تفاوت‌شان عشق‌شان بود. شعله‌های عشق حسینی و ابوالفضلی‌شان گرم بود و شراره داشت و عاقبت در شراره‌های آن از دنیا بریدند و پرواز کردند.

کودکی عبدالله به آرامی می‌گذشت و در کوران انقلاب کشورمان، روح پُر فتوح او با عشق ولایت آمیخته شد. تمام عزم خود را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی جزم نمود و از هیچ کوششی فرو نگذاشت. اعلامیه پخش می‌کرد و با مردم انقلابی همراه بود.

پیروزی انقلاب او را در مسیر الهی مصمم‌تر کرد. علاوه بر این که به جهت کمک به معیشت خانواده مشغول کار و تلاش و کسب روزی حلال بود اما از مسجد محل نیز غافل نبود و در این مکان مقدس حضوری پُر رنگ داشت.

با آغاز جنگ تحمیلی پدر و مادر که دیگر او را خوب می شناختند، با اعزام او به جبهه های نبرد مخالفتی نکردند. او راهی شد و به خیل عظیم عاشقان و ره پویان وصال حق شتافت. آمادگی روحی او زیبایی های جبهه های نبرد را درک کرد و او را بی تاب تر نمود. پر کشیدن دوستان و رفقا، آتش عشق وجودش را فروزان‌تر کرده بود و در نهایت در تاریخ بیست و دوم اسفند ماه سال ۱۳۶۳ در جزیره‌ی مجنون، شهد نوشین شهادت را نوشید تا ثابت کند بر سر عشق خود تا پای جان می‌ماند و سرانجام نیز ندای حسین (ع) را لبیک گفت و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.

ذکر خاطره ای به نقل از پدر شهید:

شهید، برای آخرین مرتبه‌ای که قصد اعزام به جبهه را داشت، به نزد پدر رفت و از وی درخواست اعلام رضایت جهت اعزام به جبهه را نمود و پدر نیز او را برای کسب رضایت نزد مادر فرستاد و مادر نیز موافقت خود را اعلام نمود.

شب عملیات بدر در تاریخ بیست و دوم اسفند سال ۱۳۶۳ قبل از آغاز عملیات با منزل تماس گرفت و با اعضای خانواده صحبت کرد و در اواخر مکالمه به پدر اعلام داشت که دیگر منتظر من نباشید و من یقین دارم که به شهادت خواهم رسید؛ و در همان شب نیز به آرزوی خود یعنی شهادت در راه وطن نایل گشت.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده