اولویت من، پدر و مادرم هستند
کودکی تا جوانی
وی به واسطه شغل پدر و کشاورزی و وضعیت نامساعد مالی نتوانست تحصیلاتش را ادامه دهد و کلاس سوم ابتدایی درس را رها کرد و در کارهای کشاورزی کمک حال خانواده بود و در سن ۱۶ سالگی در یک کارگاه مکانیکی موتورسیکلت به عنوان کمکی مشغول به کار شد. تعميركار خودرو بود که به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور يافت.
اخلاق مداری
شهید رمضان عبادی مانند بسیاری از همسالان خود که در آن دوران در مناطق محروم زندگی میکردند بهخاطر شرایط مالی خانواده و محرومیت منطقه زندگی بهناچار و به رغم میل باطنی خود درس را رها کرده و در کنار پدر به کار می پردازد بدون این که از چیزی گله کند و شاکی باشد، رفاه و رضایت پدر و مادر را در راس امور خود قرار می داد و همیشه می گفت: «اولویت من پدر و مادرم هستند.»
شهید عبادی نیز مانند دیگر انسانهای وارستهای بود که از همان کودکی نمونههای اخلاقی شایسته در وی موج می زد. فردی بسیار صبور، مهربان، با اخلاق و خانواده دوست بود که احترام به پدر و مادر را جزء واجبات زندگی خود میدانست. وی به واسطه زندگی در کنار کار سخت انسانی خود ساخته بار آمده بود و در جبههها نیز در کنار بقیه رزمندگان تا آخرین نفس رو در روی دشمن با تمام اعتقادات و ایمانی که از خانواده و تربیت صحیح والدین به ارث برده بود، مبارزه می کرد.
شهادت
شهید در همان دورانی که در تعمیرگاه مکانیکی به کار مشغول بود با توجه به فرارسیدن زمان سربازی اش، در سال ۱۳۶۰ به خدمت سربازی اعزام شد و از آنجا که در آن زمان کشور درگیر جنگ با نیروهای دشمن بود. وی نیز دیگر همرزمانش پس از مبارزات زیاد در سنگرهای حق علیه باطل در تاریخ ۳۰ آذرماه سال ۱۳۶۰ در جبهه زبیدات سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پاهایش به فیض شهادت نائل آمد. پيكر او را در روستای مرادبیگی تابعه زادگاهش به خاک سپرده شد.