سجاده اش بعد از نماز صبح میعادگاه دل و دلبر بود
به گزارش نوید شاهد خوزستان، به عمق تاریخ شهادت از صدر اسلام تا به امروز که می نگریم، می بینیم از ابتدای لبیک گفتن اولین مسلمانان جهان به ندای یکتاپرستی پیامبر اسلام، بزرگ زنان بسیاری بوده اند که در سراسر تاریخ اسلام پا به پای مردان، نامشان بر تارک شجاعت و شهامت و شهادت می درخشد و چه در مبارزات انقلابی، چه مدافعات پشتیبانانه و چه در رویارویی با دستان ترروریستی دشمنان اسلام و انقلاب با نثار خونشان، مهری بر صدق و راستی دین مبین اسلام و حقانیت وعده خداوند زده اند.
شهادت مفهومی بس عظیم است که فقط به دوران جنگ و حمله فیزیکی دشمن برنمی گردد، مرگ در راه حق و به دست توطئه گر دشمنان ملعون اسلام در هر لباس و جایگاهی شهادت محسوب می شود که پاسخش جز جایگاه برحق شهدا در نزد پروردگار و روسیاهی و خواری دشمنان در دنیا و آخرت نیست و از این جمله است به خاک و خون کشیده شدن بیش از دهها نفر از زائران اربعین حسینی در حادثه تروریستی حله در سال ۹۴ که در نوید شاهد خوزستان به مطالعه بخشی از زندگی یکی از این شهدا، بانوی شهیده مینا جدیدی فیاض از زبان همسرش می پردازیم.
نوید شاهد خوزستان: لطفا خودتان را معرفی کنید.
محمد فتح اله پور: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده محمد فتح اله پور همسر شهیده مینا جدیدی فیاض هستم.
نوید شاهد خوزستان: از نحوه آشنایی با همسرتان بگویید.
محمد فتح اله پور: آشنایی و ازدواج ما به صورت سنتی ازدواج صورت گرفت و وی توسط مادرم به من معرفی شد.
نوید شاهد خوزستان: حاصل این ازدواجچند فرزند بوده است؟
محمد فتح اله پور: دو فرزند، یک دختر، یک پسر و چهار نوه دارم.
نوید شاهد خوزستان: از خصوصیات اخلاقی و رفتاری شهیده برایمان بگویید.
محمد فتح اله پور: مینا بسیار صبور، شیک پوش، باسلیقه، قانع، محجبه کامل و مشاور خوبی هم برای من و هم برای همه اقوام و فامیل بود. پیرو خط رهبری بوده و در ایام فاطمیه پنج روز روضه برپا می کرد، همچنین در راهپیمایی ها و انتخابات شرکت می کرد، زیارت را دوست داشت و دوبار به کربلا، دو بار سفر حج عمره و یک بار نیز به حج تمتع مشرف شد. مسافرت های تابستان را همیشه با اصرار از من می خواست به مشهد مقدس مشرف شویم، علاقه داشت اول به مشهد برویم و بعد به مکانهای دیگر سفر کنیم. وی علاقه زیادی به خانواده های شهدا و سرزدن و دیدار و ملاقات با آنها داشت. او همچنین کمک به مستمندان را همیشه با اهمیت زیادی انجام می داد.
شهیده مینا جدیدی فیاض، زنی مومن، با وقار، با حجاب و پرتلاش بود. او درفعالیتهای قرآنی بسیار زحمت می کشید و نفر اول مراسمات مذهبی بود. به مطالعه و تحصیل بسیار اهمیت می داد و با وجود مشکلات مختلف هیچوقت لب به شکایت باز نمی کرد. او به نماز و راز و نیازش بسیار پایبند بود و بعد از نماز صبح مهر و سجاده اش برایش میعادگاه دل و دلبر بود. در ایام اربعین حسینی به همراه دیگر دوستانش که اکثریت از فعالین فرهنگی بودند، به عشق ائمه اطهار و زیارت کربلای معلا راهی سفری می گردد که سراسر عشق و شور بود و پایانی به جز عاقبت به خیری ورسیدن به وصال یار نداشت
نوید شاهد خوزستان: شنیده ایم که شهیده علاقه شدیدی به تحصیل داشت از اندازه این اهمیت برایمان بگویید و اینکه و دانشجوی چه رشته ای بود؟
محمد فتح اله پور: شهیده بسیار درس و تحصیل را دوست داشت و همانطور که می دانید بچه ها که بزرگ شدند، شروع به تحصیل کرد و همراه دخترم در دانشگاه امیرالمومنین مشغول تحصیل معارف و علوم دینی بودند.
نوید شاهد خوزستان: زمانی که وی درس می خواند تا چه اندازه با او همکاری داشتید؟
محمد فتح اله پور: وقتی ذوق و شوق او را برای یادگیری و خواندن درس می دیدم، بسیار به او کمک می کردم و سعی ام بر این بود در تمام زمینه ها جوری رفتار کنم که آرامش داشته باشد و بتواند با فراق بال به درس و تحصیل خود بپردازد.
نوید شاهد خوزستان: از آخرین دیدارتان برایمان بگویید
محمد فتح اله پور: برای پیاده روی اربعین بال و پر می زد و می دانستم که آرزویش رفتن به آنجا است. قبل از اینکه در سایت ثبت شود، خبر ثبت نامش را به من داد و گفت کارهای سفرش را انجام داده است. می دیدم که چگونه با اشتیاق وسایل را جمع می کند و به هر چیزی چگونه نگاه می کند. چهره اش نورانی بود و با شوق شروع به تمیزکاری خانه کرد، جای هرچیزی را به من نشان می داد که نکند در نبودش دچار مشکل شوم و وقتی رفت با چشمانی اشک آلود فرزندانش را به من سپرد.
نوید شاهد خوزستان: خبر شهادت وی چگونه به شما داده شد؟
محمد فتح اله پور: خیلی سخت بود روزهای سختی را می گذراندیم، خبر شهادت مسافران سفر طریق الحسین بسیار دردناک بود و خبر شهادت او برایم تنهایی و سختی را به ارمغان آورده بود ولی با عنایت صبر و صبوری خدای بزرگ به ما، همچنان داریم زندگی را ادامه می دهیم.
نوید شاهد خوزستان: روزهای بدون او بر شما چگونه می گذرد؟
محمد فتح اله پور: بسیار سخت زیرا وی گوهری بود که خدا آن را از ما گرفت، گوهری شایسته که ما قدرش را می دانستیم ولی خدای بزرگ آن را از ما خرید و امانت به خدا بازگردانده شد. اما نبودش برای من و فرزندانش بسیار سخت است حتی دخترم روز دانشجو صندلی که معمولا مادرش بر او می نشست را گلباران کرد و وقتی به خانه برگشت. بغض های فرو خورده اش را به خوبی می شد از چشمانش خواند اما غیر از صبر کاری نمی شود کرد.
نوید شاهد خوزستان: و آخرین سخن....
محمد فتح اله پور: قرار بود او با کاروان خواهران راهی شود و ما در کربلا همدیگر را ببینیم ولی قسمت نشد و در آخر ما فقط توانستیم از طریق گوشی همراه با هم صحبت کنیم و فقط در آبادان باهم عکس گرفتیم و از آنجا به بعد همدیگر را ندیدیم. شهادت لیاقت می خواهد و خدا نشان داد که چقدر وی پیش خدا قدر و منزلت داشت. و اما به عنوان آخرین سخن می توانم بگویم دلتنگ او هستم ...
گفتگو: فرحناز خضوعی
تنظیم: مریم شیرعلی