مادر شهید حادثه تروریستی اهواز: مرگی به جز شهادت لایق «سینا» نبود
به گزارش نوید شاهد خوزستان، همچون روزهای دیگر بعد از خداحافظی و به پشتوانه بدرقه دعای خیر مادر راهی پادگان شد تا روز دیگری از دفتر دوران خدمت سربازیاش ورق بزند. آن روز ۳۱ شهریور، روز آغاز هفته دفاع مقدس بود. طبق هرسال آن روز هم همه چیز برای برگزاری مراسم رژه در بلوار قدس اهواز آماده شده بود.
سینا هم مانند هر جوان وطندوست دیگری با شوق شرکت در مراسم رژه از خانه بیرون رفت درحالیکه به مادر گفته بود وقتی برگشت، از مراسم رژه برایش میگوید اما هیچکس نمیدانست دست دژخیمان ملعون تروریست به خون او و دیگر جوانان خوزستانی آلوده خواهد شد و مادر را برای شنیدن قصه درخشش جوانش در مراسم رژه، چشمانتظار خواهد گذاشت. به علت کسالت و مراعات حال مادر شهید مصاحبه کوتاهی با وی داشتیم که در ادامه آن را خواهیم خواند.
شهید سینا آقاجری فرزند علیرضا، ۲۳ آذر سال ۱۳۶۸ در شهر اهواز متولد شد. دوران کودکی تا جوانیاش را در زادگاهش سپری کرد. در حال گذراندن دوران خدمت سربازی اش بود که در تاریخ ۳۱ شهریور ۹۷ در جریان حادثه تروریستی مراسم رژه دفاع مقدس به دست تروریست های تکفیری به فیض شهادت نائل آمد.
نوید شاهد خوزستان: لطفا خودتان را معرفی کرده و نسبت خود را با شهید بیان کنید.
میترا حدادی: میترا حدادی هستم مادر شهید سینا آقاجری که در سن ۲۹ سالگی و در حادثه تروریستی خوزستان در مراسم رژه هفته دفاع مقدس به شهادت رسید.
نوید شاهد خوزستان: درخصوص تولد شهید و زندگی کودکی و نوجوانی اش برایمان بگویید.
میترا حدادی: شهید کودکی خیلی خوبی داشت، پسری مظلوم و آرام که همیشه سرش به کار خودش گرم بود. در دوران کودکی اش هیچ وقت مرا اذیت نکرد و همیشه هوای من را داشت و زمانی هم که خواهرش به دنیا آمد، بسیار کمک حال من بود و به من کمک میکرد. علاقه شدیدی به ائمه و امام حسین (ع) داشت و در دوران جوانی خادم اهل بیت (ع) بود، خودش موکب داشت و در ایام محرم موکبش را برپا و به عزاداران حسینی خدمت رسانی می کرد. دارای حسن خلق بود و برای کوچک و بزرگ ارزش و احترام قائل بود و به خاطر رفتار خوب و صاف و صادق بودنش همه دوستش داشتند.
نوید شاهد خوزستان: از این دوره خاطره خاصی دارید که برایمان بازگو کنید؟
میترا حدادی: سینا دست خیر داشت و دوست داشت به همه کمک کند و در این راه از هر کاری که از دستش برمیآمد دریغ نمی کرد. به ویژه بسیار هوای نیازمندان را داشت. یک روز که در خانه بود با شنیدن صدای در به حیاط رفت و در را باز کرد، فقیری در خانه ما را زده بود که گرسنه بود و تقاضای غذا کرد، برایش غذا آماده کردیم اما سینا به من گفت: «خوب نیست که دم در برایش غذا ببریم به همین خاطر آمد» یک فرش پهن کرد داخل حیاط و او را به داخل دعوت کرد و آنجا به او غذا داد. چنین دل بزرگی داشت.
نوید شاهد خوزستان: از روز حادثه و شهادتش برایمان تعریف کنید. چگونه خبردار شدید که چنین حادثه ای برایش اتفاق افتاده است؟
میترا حدادی: روز حادثه روز خیلی تلخی بود. به من گفته بود که بعد از رژه به خانه آمده و از مراسم و رژه برایم تعریف می کند. خبردار شدنم از شهادتش اینگونه بود که چون همیشه ساعت سه از پادگان می آمد خانه، مثل همیشه منتظرش بودم. وقتی ساعت چهار شد و خبری از آمدنش نشد، خیلی دلواپس شدم. در حالی که همه خانواده از اتفاق پیش آمده اطلاع داشتند ولی از آنجا که من و سینا خیلی به هم وابسته بودیم چیزی به من نگفته بودند؛ تا اینکه وقتی دیدند که می خواهم برای گرفتن خبر به بیمارستان بروم. برادرم مجبور شد که خبر شهادتش را به من بدهد.
نوید شاهد خوزستان: با توجه به اینکه تنها فرزند ذکور خانواده بود، از وابستگی خودتان و میزان رابطه تان با شهید برایمان صحبت کنید و آروزهایی که برای ایشان داشتید؟
میترا حدادی: من و سینا در وهله اول با همدیگر دوست بودیم بعد مادر و فرزند. خیلی به هم وابسته بودیم، وابستگی که چه عرض کنم، بسیار شدید و عمیق به هم علاقه مند بودیم و طاقت دوری همدیگر را نداشتیم. طوری که ۶۰ روز آموزشی دوران خدمتش که تبریز بود، من سه بار برای دیدن سینای عزیزم به تبریز رفتم.
مثل هر مادر دیگری آرزوهای زیادی برای پسرم داشتم ولی بزرگترین آرزویم این بود عاقبت بخیر شود که لطف خدا هم شامل حالش گردید و به شهادت پذیرفته شد.
نوید شاهد خوزستان: خاطره خاص دیگری هست که دوست داشته باشید برایمان تعریف کنید؟
میترا حدادی: سه روز قبل از به شهادت رسیدنش یعنی دقیقا شب عاشورای سال ۹۷ وقتی که در مجلس امام حسین (ع) عزاداری می کرد، به دوستانش گفته بود که شربت شهادت هم نوشیدم. آن سال پادگان به آنها پلاک هم داده بودند، یادم هست به من گفت: «ممکن است روزی تماس بگیرند و بگویند که سینا شهید شده است...» همان موقع بود که دلم لرزید.
نوید شاهد خوزستان: به عنوان سخن پایانی اگه حرفی یا خواسته ای دارید بیان کنید.
میترا حدادی: از اینکه پسر من شهید شده بسیار هم خوشحالم چون که به خاطر روح بزرگی که داشت و دوستی اش با اهل بیت و حسن خلقش، مرگی به جز شهادت لایق سینا نبود. انتظار دارم که همه جوانان این کشور رهرو راه امام حسین (ع)و امثال سینا باشند تا باعث افتخار خانواده و کشور باشند.
گفتنی است؛ در عملیات تروریستی ۳۱ شهریور اهواز چند تروریست به رژه نیروهای مسلح حمله کردند که ۲۳ نفر به نام شهید سید حسن سواری، سردار شهید علی لویمیباقری، شهید محمد عذاری، شهید اسماعیل شفیعینژاد، شهید رضا شعیبی، شهید سینا آقاجری، شهید امید حسینی، شهید میلاد جهانگیرینژاد، شهید سید خلیل هاشمیفر، شهید هادی الماسیان، شهید سعید زارع، شهید مهران زرافشان، شهید سعید کریمی، شهید نبی دریس، روحانی شهید محمد افچنگی، شهید محمدطاها اقدامی، سردار شهید امید فرجیزنگنه، سردار شهید حسین منجزی، شهید امید نریمیسایی، شهید علی سلمانوند، شهید حسین ولایتیفر، شهید علی کمایی و شهید یونس پورجلو به شهادت رسیدند.