فاجعه هفتم تیر و معرفی شهدای خوزستان
به گزارش نوید شاهد خوزستان، حزب جمهوری اسلامی، جلسات هفتگی خود را یکشنبهها برگزار میکرد. روز یکشنبه هفتم تیرماه 1360 نیز یکی از جلسات هفتگی حزب در دفتر مرکزی حزب واقع در سرچشمه تهران با حضور جمعی از اعضای حزب، نمایندگان مجلس و وزرای دولت برگزار شد.
منافقین سعی کرده بودند تا توسط عامل نفوذی خود «محمدرضا کلاهی» تا آنجا که ممکن است، مسوولان و شخصیتهای برجسته نظام جمهوری اسلامی را به این قتلگاه بکشانند و در این انفجار از بین ببرند. اما برخی از مسوولان و شخصیتهای برجسته نظام از جمله محمدعلی رجایی (نخست وزیر)، دکتر محمد جواد باهنر، آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری، آیتالله مهدویکنی، آیتالله علی قدوسی، حبیبالله عسگر اولادی و ... به دلایلی در جلسه حضور نداشتند یا قبل از انفجار جلسه را ترک کرده بودند.
حدود ساعت 21 درحالی که دکتر بهشتی در حال سخنرانی بود، دو بمب بسیار قوی در دفتر مرکزی حزب منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فرو ریخت و یک محوطه به ابعاد 10 در 10 متر در هم ریخت و آوار 2 متر از سطح زمین برجسته بود. شیشههای ساختمانهای اطراف نیز کاملاً خرد شد. در نخستین ساعت پس از انفجار، صدها نفر از مردم تهران در خیابانهای اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کردند و آمبولانسها بیامان در رفت و آمد بودند. سقف بتونی دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمب به کلی فرو ریخته بود و دهها نفر زیر آوار مدفون شده بودند. اکثر مجروحین و شهدا که به آمبولانسها حمل میشدند، غرق در خون بودند و به هیچ وجه شناخته نمیشدند.
کلیه بیمارستانهایی که شهدا و مجروحین این حادثه به آنها انتقال یافته بود، به شدت از طرف مامورین کمیتهها کنترل میشد.
ساعت 30 /22 از بیمارستان طرفه خبر رسید: تا این ساعت هشت شهید که پیکر آنها به کلی متلاشی شده به این بیمارستان برده شدهاند و یکی از شهدا آقای طباطبایی نماینده مجلس شورای اسلامی است و هویت هفت نفر دیگر هنوز مشخص نشده است. در این بیمارستان همچنین 20 مجروح بستری است که حال مزاجی هشت نفر از آنان وخیم است.
در فاصله ساعت 23 تا 24، بیست و چهار جسد از زیر آور خارج شدند و ساعت 24 در حالی که نیروهای امدادگر مرکب از ارتش، سپاه، پلیس و کمیته در محل حادثه بودند. محوطه دفتر حزب پر از افرادی بود که برای امداد و کمک رسانی از لحظات اول حادثه خود را به محل رسانده بودند و این ازدحام سبب ناهماهنگی هایی در امر کمک رسانی شده بود.
ساعت 24 با اعلام نیاز به خون از سوی بیمارستانهای تهران که مصدومین و مجروحین را پذیرفته بودند، عدهای از مردم در مقابل بیمارستانها اجتماع کردند تا خون اهداء کنند.
در عملیات نجات مجروحین و مصدومین، اورژانس تهران حدود یکصد نفر از مجروحین را به بیمارستانهای سینا،انقلاب، طرفه و فیروزگر انتقال داد و نیز عدهای توسط سایر ارگانها به دیگر بیمارستانها انتقال یافتند. عدهای از مجروحین هم به بیمارستانهای دیگری چون جرجانی، نجمیه، بازرگانان، شفا، یحیائیان، سوانح شماره 5 و امیراعلم انتقال داده شدند.
ساعت نیم بامداد هشتم تیر ماه، دهها تن از ماموران کمیتههای انقلاب اسلامی 9 و 10، سپاه پاسداران، ارتش، دژبان و ماموران نجات و امداد آتش نشانی به همراه گروهی از مردم با تلاش زیادی و با بیل و کلنگ و حتی دست، مشغول کنار زدن خروارهاخاک و تیرآهن و تکههای بتون و آسفالت سقف بودند تا اجساد شهیدان راه انقلاب اسلامی و مجروهان را بیرون بیاورند.
ضمن این تلاش کسانی که مربوط به ارگانها و نهادهای مختلف بودند، سعی میکردند که بتوانند آیتالله بهشتی را پیدا کنند. خیلیها برای اطلاع از سرنوشت این مرد بزرگ، بیتاب بودند. حتی آنها که مجروح بودند و تنشان زیر آوار بود، در همان حال اولین سوالشان از کسانی که به کمک آنها آمده بودند، وضعیت دکتر بهشتی بود.
با تمام تلاشی که شده بود تا ساعت 5 /1 بامداد هشتم تیر، اطلاعی از وضعیت آیتالله بهشتی در دست نبود. عدهای میگفتند ایشان جان سالم به در برده است و فقط قسمتی از سرشان مجروح شده که به بیمارستان منتقل شده است و عدهای عقیده داشتند که ایشان قبل از انفجار از محل سالن خارج شده است، اما هشت صبح، رادیو خبر شهادت آیتالله بهشتی را اعلام کرد.
روز سهشنبه 9 تیرماه 1360، مراسم تشییع پیکرهای پاک شهدای واقعه بمبگذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی از مقابل مجلس شورای اسلامی آغاز شد. دیوارهای مجلس با پارچه سیاه پوشیده شده بود و مزین به شعار و تصاویر شهدا و امام خمینی بود.
انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تاریخ هفتم تیرماه 1360 منجر به شهادت آیتالله دکتر محمد حسینی بهشتی دبیرکل حزب شد و 72 تن از یاران امام که اکثر آنها مسوولیتهایی را در اداره امور کشور بر عهده داشتند به شهادت رسیدند که 3 نفر از آن 72 نفر متعلق به نمایندگان خوزستانی بود.
شهید علیرضا چراغزاده دزفولی نماینده شهرستان رامهرمز در سال 1332 در اهواز به دنیا آمد. پدرش درودگری ساده بود و او کار و تحصیل را با هم دنبال کرد. پس از اخذ لیسانس در رشته حسابداری به استخدام شرکت نفت درآمد و یک سال بعد استعفاء نمود. نخستین مسوولیت او پس از انقلاب، بخشداری هفتگل بود و یک سال بعد در 27 سالگی به عنوان نماینده مردم هفتگل و رامهرمز به مجلس شورای اسلامی راه یافت. مقالات فراوانی در زمینه روش مطالعه و برداشت و روش سخنرانی از او را در دست است که یادگار دوران تحصل و تحقق اوست. وی در هفتم تیر 1360 در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
شهید حجت الاسلام سید محمد کاظم دانش نماینده شهرستان شوش در سال 1318 در دزفول متولد شد. در خانوادهای روحانی بزرگ شد و بعد از تحصیلات ابتدایی به قم رفت. از آنجا برای تبلیغ تفکر سرخ شیعی به سراسر کشور سفر کرد. بارها به علت افشاگریهایش علیه رژیم ممنوعالمنبر شد. با گروههای مبارز ارتباط تنگاتنگ داشت و دو کتاب «سیمای فداکاران» و «غازهای مهاجر» را به تحریر درآورد. پس از پیروزی انقلاب به شوش رفت و سرپرست کمیته و امام جمعه آنجا شد. با درایت و توان مدیریتی خاص در آن منطقه مرزی تفاوتهای قوی و اختلافات گروهی مردم را حل و فصل کرد و سلاحهایی که در جریانات انقلاب به دست مردم افتاده بود، جمع آوری و در خدمت توان نظامی سپاه و کمیته در آورد. پس از مدتی از سوی مردم شوش و اندیمشک به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در شامگاه 7 تیر 1360 به فیض شهادت نائل آمد.
شهید سیدمحمد جواد شرافت نماینده مردم شوشتر در سال 1306 در شوشتر و در خانوادهای متدین به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات به معلمی و تدریس مشغول شد و به دنبال درگیری و مبارزه با رژیم به اهواز تبعید شد و در 15 خرداد 1342 و در پی یک سخنرانی دستگیر و به تهران فرستاده شد. پس از ورود به دانشگاه تهران، در سال 1345 با همکاری جمعی از معلمان متعهد آموزش و پرورش همچون شهید رجائی، برنامه تظاهرات و اعتصابات معلمان ایران را تدارک دید که باعث تبعید وی به بیدخت گناباد و سپس چالوس، کرج و دوباره تهران شد. یکبار هم ساواک نقشه قتل او را طرح ریزی کرد که با بیماری او عقیم ماند.
پس از پیروزی انقلاب، ابتدا مشاور وزیر آموزش و پرورش و عضو هیات رییسه بنیاد فرهنگی البرز و سپس از سوی مردم شوشتر به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. دو کتاب «فاطمه (ع)» و «مردگان با ما سخن میگویند» از او به یادگار مانده است. وی سرانجام در فاجعه هفت تیر 1360 به شهادت رسید.
انتهای پیام/