دوست داشتم حماسه زنان در آبادان و خرمشهر ثبت شود
به گزارش نوید شاهد خوزستان، نوشتن از جنگ سنت است، هر جنگی در روز و ساعت معینی آغاز میشود و در روز و ساعت معینی نیز تمام میشود ولی دامنه مطالعاتی آن تا قرن ها ادامه پیدا میکند و برای نهادینه سازی فرهنگ پایداری در سطح جامعه استفاده و بهره برداری حداکثری از ظرفیت نویسندگان و اهالی قلم یک ضرورت خواهد بود؛ چراکه بدون تردید آثار نویسندگان حوزه ادبیات دفاع مقدس گویاترین زبان برای بیان صحنه های شکوهمند دفاع مقدس و حفظ این گنجینه بزرگ تاریخ ایران اسلامی و انتقال آن به نسل آینده است.
نویسندگان خوزستانی نیز همواره برای حفظ خاطرات دفاع مقدس و شهدا از قافله عقب نمانده و دلاورمردی های شهدای دیار عشق را در دوران دفاع مقدس به قلم کشیده و به روایتگری رشادت های حماسه هشت سال دفاع مقدس پرداختهاند البته حادثه بزرگ جنگ هشت ساله در فرهنگ و ادب تاریخ ادبیات ایران فصل جدید و تازه ای را بوجود آورد که در این بین نویسندگان زن نیز توانستند نقش ویژه ای را ایفا کنند و تحت تاثیر این وقایع شروع به تالیف آثار خود کنند.
پروین کاشانی زاده از نسل این نویسندگان زن است که برای دستیابی به هدف، راهی طولانی و پرپیچ و خمی تا به امروز طی کرده است؛ او با عشق و علاقه به ادبیات دفاع مقدس، برای حفظ، ثبت و ضبط خاطرات آن دوران علی رغم تمام مشکلات عاشقانه قلم می زند و برای انتقال این برهه از گنجینه تاریخ انقلاب به نسل آینده از هیچ تلاشی با قلم خود فروگذار نیست. در آستانه گرامیداشت روزهای پرغرور و پرافتخار آزادسازی خرمشهر گفتگوی نوید شاهد خوزستان با این نویسنده خوزستانی را باهم بخوانیم.
نوید شاهد خوزستان: لطفا خودتان را معرفی کنید؟
پروین کاشانی زاده: به نام خدا، بنده پروین کاشانی زاده نویسنده دفاع مقدس هستم.
نوید شاهد خوزستان: از چه زمان متوجه شدید که به شهدا و موضوعات دفاع مقدس علاقمند هستید؟
پروین کاشانی زاده: بحث علاقمند بودن و دنبال کردن خاطرات دفاع مقدس واقعا از همان سال 81 در من جرقه زد؛ چون فیلم و کتاب هایی که در رابطه با جنگ بود را بسیار تماشا و مطالعه می کردم؛ جنگ های جهانی اول و دوم و اتفاقاتی که برای خانم های آن سرزمین ها رخ می داد را پیگیری می کردم و جالب این بود که من اینجا به جرات می توانم بگویم حتی خاطرات نگاشته شده و تدوین شده در آن جنگ ها نشان می دهد بانوان ما در زمان دفاع مقدس و جنگ با آنها برابر و یا حتی شاید قوی تر وارد میدان می شدند؛ نبرد و جنگ در خرمشهر و اهواز مانند هیچ کجا نبود! ما زنانی قهرمان پرور داشتیم و دوست داشتم که حماسه زنان ما در خرمشهر و آبادان ثبت شود.
نوید شاهد خوزستان: و چطور شد در وادی نویسندگی حوزه دفاع مقدس گام برداشتید؟
پروین کاشانی زاده: آن زمان با بانوانی آشنا شدم که جنگ را می شناختند، کسانی که با پوست و گوشت خود جنگ را لمس کرده و زندگی کرده بودند؛ همچنین همانطور که گفتم با مطالعه کتاب های بسیار در حوزه جنگ متوجه شده بوم بانوان ما شجاعانه و مردانه در زمان جنگ پا به پای مردان سرزمین مقدسمان در خط مقدم جنگ که آبادان و خرمشهر است برای دفاع از میهن قدم های بسیاری برداشته اند و متاسفانه هیچ چیزی از این گوهرهای کمیاب ثبت و ضبط نشده بود. درحالی که می دیدم و می شنیدم در سراسر جهان نحوه حضور زنان در جنگ ها ثبت و ضبط و ذخیره شده و خیلی به آنها پرو بال داده شده است؛ به این دلیل جرقه ای در ذهنم زده شد و وظیفه خودم دانستم که ثبت و ضبط خاطرات بانوان در جنگ را از جایی آغاز کنم.
نوید شاهد خوزستان: از ابتدا به دنبال چاپ این خاطرات و تبدیل آنها به کتاب بودید؟
پروین کاشانی زاده: خیر، فقط میدانستم کار باید از یک جایی آغاز شود، خیلی خودجوش این کار انجام شد و اصلا قصد چاپ کتاب و یا اینکه کاری که شروع کرده ام را به کتاب خاطرات سرانجام دهم نداشتم فقط این کار را شروع کردم و هیچ وقت به فکر نشان دادن خودم نبودم، منتی بر کسی ندارم و این کار را فقط بر اثر علاقه شخصی آغاز کردم.
نوید شاهد خوزستان: پس جرقه چاپ کتاب از کجا زده شد؟
پروین کاشانی زاده: از سال 81 تا سال 86 خاطرات بانوان آبادان را جمع آوری کردم؛ این را هم اشاره کنم بضاعت خبرنگاری بنده بسیار کم بود، نه واکمن و نه هیچ چیز پیشرفته ای آن زمان در آبادان برای این کار نبود و مصاحبه های بنده به این شکل بود که از این خانمها اجازه می گرفتم و به منزل این بزرگواران می رفتم و با آنها مصاحبه و به ثبت خاطرات این عزیزان می پرداختم. تجربه مصاحبه را هم نداشتم و سوالات را همان چیزهایی که از دلم برمی خواست از سر کنجکاوی می پرسیدم، تا اینکه سال 86 بود که این خاطرات را به بنیاد حفظ آثار ارائه دادم و از 10 تا پانزده خاطره دوران دفاع مقدس فقط 2 تا از آنها چاپ شد.
نوید شاهد خوزستان: فکر می کنید ثبت و ضبط این خاطرات و چاپ کتاب در حوزه دفاع مقدس چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
پروین کاشانی زاده: اعتقاد دارم هر چیزی باید ثبت و ضبط شود، تا چیزی ضبط نشود نمی شود به نسل آینده انتقال داد؛ البته ما قصد نداریم جنگ را به نسل آینده انتقال دهیم، نمی خواهیم بحران های جنگ را به نسل بعد انتقال دهیم بلکه قصد و نیت ما این است که قهرمان پروری و روحیه بالا و حماسه ای مردم را در آن زمان به نمایش بگذاریم، روزهایی که عزیزان ما در کل کشور زندگی کم و بیش نرمالی را می گذراندند ولی مردم منطقه خرمشهر و آبادان برای حفظ این مرز و بوم تمام جان و مال خود را در میان گذاشتند؛ در بیمارستانها، در کمک های پشت خط مقدم و به نظر من ما پیروز این میدان بودیم و ثابت کردیم چقدر غیرت و عزت مند هستیم.
نوید شاهد خوزستان: اولین اثر شما در زمینه حوزه دفاع مقدس چه نام دارد؟
پروین کاشانی زاده: اولین اثر به نام آوای ساغر بود که بنیاد حفظ آثار آن را چاپ و نهایی کردند خیلی برای این کتاب زحمت کشیدم، چون راوی کتاب خانم سالخورده و پیری بودند حتی یکی دوبار سکته کرده بودند و خیلی سعی می کردم با آرامش سوالات را از ایشان بپرسم که کمتر اذیت شوند سعی می کردم خیلی سبک و راحت سوالاتم را بپرسم و بیشتر از سنین کودکی و نوجوانی ایشان می پرسیدم و دوست داشتم از سال های 56- 57 می پرسیدم و همچنین از زمان حضور در جبهه ایشان و خط مقدم سوالاتم را به انتها می رساندم.
نوید شاهد خوزستان: بازخورد آن و استقبال مخاطبین از آن چگونه بود؟
پروین کاشانی زاده: تا آنجا که من در توانم بود و این خانم برزگوار توان داشت به پای هم برای این کتاب زحمت کشیدیم، بازخورد این کتاب را هم باید بنیاد حفظ آثار بگوید چون این اداره این کتاب را چاپ و ثبت کرده است ولی تا آنجایی که می دانم کتابی در خور شان خانم راوی نوشته شد .
نوید شاهد خوزستان: نظرتان را در مورد اهمیت پرداختن به زندگی و خاطرات زنان شهیده و شهدای دفاع مقدس را بیان کنید.
پروین کاشانی زاده: در سوالات قبل خدمت شما عرض کردم خاطره به تنهایی زیباست چه از شخص باشد چه از جامعه و اجتماعی باشد که ما در آن هستیم و افرادی که مهم و یا در رویدادها نقش بسزایی داشتند و چه خاطرات افرادی که در همان زمان به تنهایی نقش آفرینی می کنند اینها همه تک تک لحظات و خاطرات زیبایی هستند و واقعا ارزشمند و اهمیت دارند چرا که می تواند دنیایی از آن زمان جبهه و جنگ را برای نسل آینده بازگو کند و انعکاس خوبی برای جوانان در آینده است، اهمیت ثبت خاطرات بسیار زیاد است چون ما می توانیم با ثبت و نقش آفرینی زنان شهیده الگوهای خوبی را در جامعه بوجود بیاوریم و وقتی که کسی و یا افرادی و یا قشری در شرایط مشابه زنان ما قرار بگیرند می توانند از نقش های زنان ما الگو بگیرند و در جهت پیشرفت خود راه را بهتر و هموارتر کنند. قهرمان بودن افراد جامعه دست نیافتنی نیست بلکه باید خودشان را پیدا کنند حتی اگر به قیمت از دست دادن جان و مال خود باشد و به نظر بنده ثبت این افراد در رویدادهای تاریخی مانند جنگ آموزنده و درس آموز است و تجربه ای به همه می دهد و یک اعتماد به نفسی به شخصی که کتاب را می خواند می دهد و باعث می شود که فرد قوت قلبی بگیرد. در همین شرایط می توان کارهای خوب و آموزنده انجام داد.
نوید شاهد خوزستان: به نظر شما آثار حوزه دفاع مقدس در این سالها چقدر توانستهاند در ارائه تصویری روشن از جنگ تاثیرگذار باشند؟
پروین کاشانی زاده: راستش دوست ندارم به این سوال پاسخ بدهم چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است! همه ما می دانیم که کم کاری شده است و باید چه روندی را در پیش می گرفتیم و چه روندی را ادامه دهیم؛ ولی متاسفانه به جای پرداختن به اصل موضوع فرعیات را دنبال کردند، به جای ثبت و نگارش و تحقیق و تفحص و جمع آوری این مطالب بسنده می کردند به سمینار، کنگره، یا برگزاری سالگرد! اینها یک روز است و تمام می شود ولی کارهای کلیدی که باید الان ماحصل آن روزها را نشان می داد اکنون دیده نمی شود و این یک روز در اذهان مردم ماندگار و ماندنی نیست.
نوید شاهد خوزستان: از نظر شما این کم کاری به چه دلایلی می تواند باشد؟
پروین کاشانی زاده: متاسفانه دستگاه های فرهنگی در این زمینه کاری نکردند؛ هر حرکتی را که هر سازمانی می خواهد انجام بدهد بعد از مرحله برنامه ریزی و به اصطلاح تدوین برنامه اجرایی می رسد به مقوله اقتصادی! ما هیچوقت نمی توانیم بگوییم کار کنید و مقوله اقتصادی بعدا، یا مثلا برای شهدا و رزمندگان می نویسید باید ایثارگرانه و جهادگری انجام بدهید، من سختی های بسیاری کشیدم خیلی از جوانها که پتانسیل های بالایی داشتند و قدمهای خوبی هم برداشتند ولی حمایت نشدند و در حق شهدا کوتاهی شد و همه اینها متاسفانه به این دلیل است که سازمانها فقط دنبال عملکردهای خود هستند عملکرد سه ماه، شش ماهه و...فقط روی برگه می آورند ولی خروجی ندارند و بحث بودجه که پیش می آید کسانی که در راه طراحی، تحقیق؛ ویراستاری و... فعالیت می کنند، برخورد بسیار خوبی با آنها نمی شود و همیشه می گویند بودجه نیست و در نتیجه بچه ها و نیروهایی که برای این کار پتانسیل خوب و عالی داشتند از این کار دست می کشند و در کار و راهی دیگر که آن را دوست ندارند وارد می شوند.
نوید شاهد خوزستان: شما در این راه با چه چالش هایی مواجه شدید؟
پروین کاشانی زاده: بله، مثلا من کتاب های بسیاری برای انتشار دادم و تنها دو کتاب از سال 86 تا الان چاپ شده است. من به دلیل اینکه فکر می کنم باید حقی را که به گردن خاطرات افراد دفاع مقدس داریم را برآورده کرد، جاهای دیگر کتاب هایم را چاپ کرده ام. باید بدانیم خاطرات حق و دینی است که به گردن همه ماست خاطرات رزمنده، پرستار، دانش آموز، معلمان و کارگران و ...ولی مرتبا بحث بودجه است و هنوز نتوانستهایم که خاطرات مردم خوزستان و کرمانشاه و ....را به درستی ثبت کنیم.
نوید شاهد خوزستان: و با وجود همه این سختی ها ثبت خاطرات را ادامه دادید؟
پروین کاشانی زاده: با وجود سختی کار اما دوست داشتم کاری که شروع کردم را به سرانجام برسانم؛ مشکلات من فقط در حوزه چاپ نبود به سختی کار ثبت خاطرات دفاع مقدس را انجام دادم، مثلا وقتی شروع کردم به کار چیزی نداشتم که خاطرات راوی را ثبت کنم از دفتر مشق و ریاضی بچه ها استفاده می کردم به همراه دو خودکار! تا اینکه سال 86 با دستمزدی که از فروش کتاب آوای ساغر گرفتم رفتم دوتا واکمن خریدم یکی را به دوستم دادم و یکی را برای خودم گذاشتم که سال 73برای کتاب حجله های خونین خرمشهر سپردم دست عزیزی که قرار بود خاطرات را برایم بیاورد.
نوید شاهد خوزستان: از خاطرات خود در حوزه نویسندگی دفاع مقدس برایمان بگویید؟
پروین کاشانی زاده: بنده خاطرات بسیار زیادی دارم؛ دوست دارم این خاطره را برایتان بگویم وقتی سراغ یکی از راوی ها می رفتم همان راوی منبع اطلاعات من می شد که راوی دوم و بعدی را پیدا کنم، در این میان همیشه دوست داشتم پرستاری را پیدا کنم که اسمش بین سخنان راوی های دیگر می آمد، او را نمی شناختم ولی شوهرشان را به خاطر اینکه سمت دولتی داشتند می شناختم؛ یک بار در نمایشگاه کتاب آن آقا را دیدم که کنارشان خانمی تنگاتنگ ایشان راه می رفت و در حال نگاه کردن به کتابها بودند، حدس زدم همسرش است؛ همان گمشده ای که من مدتها دنبالش می گشتم. بعد از معرفی از همسر ایشان درخواست کردم که خاطراتشان را در اختیار قرار دهند که خانم کمی مقاومت کردند و گفتند کسی خاطرات مرا نمی خواند، خاطرات برای چی! من هر کاری کردم برای خدا بود و همه چیز تمام شد و رفت. ولی من اصرار کردم و قرار گذاشتم که همدیگر را ببینیم . الحمدالله من در کارهایم بسیار خدا و شهدا کمک حالم بودند و موفق می شدم وقتی هر کاری می کردم پشت آن کار دیگری به وجود می آمد و از هیچ رابطه و ضابطه ای استفاده نمی کردم.
نوید شاهد خوزستان: توصیه شما به نسل جدید شما به نسل جدید و جوان که تصاویر کمرنگی از جنگ تحمیلی و جبهه و جنگ دارند چیست؟
پروین کاشانی زاده: نسل جدید چه چیزی می خواهند بخوانند و چه می خواهند ببینند!؟ در حالی که به واقع کم کاری کردیم! همه ما مسئولیم در مقابل نسل جدید. مرتبا گفته شده نشد کار بنیادی انجام دهیم فقط عکس شهدا را در خیابان و معابر و اسم شهدا را سر در خیابانها گذاشتن کار نیست، ما کار قوی و محکمی انجام ندادیم ما می خواهیم قهرمانانمان را معرفی کنیم نه جنگ را، ما می خواهیم بگویم از بچه دانش آموزی که به علت جنگ در شهرش خانواده اش کوچ می کنند و آن بچه دانش آموز با آن سن کم چگونه از خانواده جدا می شود و به جبهه های کرمانشاه می رود. در حق شهدای دانش آموز بسیار اجحاف شد؛ من خاطرات دانش آموز را کار کردم و دوست داشتم که آموزش و پرورش این را به بچهها بشناسد. به صورت فنی و تخصصی نه فقط با نام و نام خانوادگی و تاریخ شهادت! دوست داشتم هر کدام از شهدای دانش آموز به صورت بروشور تهیه و در اختیار دانش آموزان این نسل قرار بگیرد تا بچه ها به شهدای دانش آموز افتخار کنند و به آنها احساس غرور و انگیزه بدهد ولی خب این کار هم به ثمر نرسید .
نوید شاهد خوزستان: و سخن آخر به خوانندگان نوید شاهد؟
پروین کاشانی زاده: در طول تمام سخنانم اشاره کردم کار را باید به دلسوزان داد کسانی که واقعا ثابت قدم در کار شهدا و قهرمانان هستند. اگر زندگی و خاطرات و نگاه و راه قهرمانان ما ثبت شود خیلی حرفها دارند که به همه ما بزنند. ولی متاسفانه کسانی بی مهری می کنند درحالی که ما همه باید کنار هم باشیم، کار ما ثبت است؛ ثبت خاطرات و کتابچه های شهدا و قهرمانان دفاع مقدس کاری که جوانان سرزمین ما کردند کمتر کشور و سرزمینی در این راه موفق می شود.