خاطره/جنگ تمام شد اما...
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید ابوالقاسم امیر جانی دوم مرداد 1337 ، در شهرستان هفتكل چشم به جهان گشود. پدرش آقابس خدا، در شركت نفت كار ميك رد و مادرش نازلو نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. كارمند مركز گسترش استانداري بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. چهارم تير 1367 ، با سمت فرمانده پادگان در بمباران هوايي جزيره مجنون عراق بر اثر انفجار تانك دچار سوختگي شديد شد و به شهادت رسيد. پیکر وي را در شهرستان اهواز به خاك سپردند.
متن خاطره:
جمهوری اسلامی ایران که قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل را پذیرفت غمی بزرگ در دل رزمندگان این عاشقان شهادت خیمه زد و شهید ابوالقاسم امیرجانی یکی از آن رزمندگان بود.
آن شب من و ابوالقاسم نشسته بودیم که دیدیم خیلی گرفته و ناراحت است اشک در چشمانش حلقه زده بود که رو به من کرد و گفت:«حمید !جنگ تمام شد و ما شهید نشدیم و این نشان میدهد که ما گل هایی بودیم که دست باغبان شهادت ما را گلچین کند واقعا ما گناهکاران ماندیم و پاکان رفتند.»
گریه امانش نداد و من به رضای خدا دلداریش دادم و گفتم:«ما باید ادامه دهنده راه شهدا باشیم...»
ولی با قاطعیت گفت:«ما به رضای خدا راضی هستیم اما نباید با این حرفها خود را توجیه کنیم من هنوز که هنوز است دلم میخواهد به گونهای در راه خدا شهید شوم که اصلاً نتوانند بدنم را غسل بدهند و همانطور به خاکم بسپارند.»
فردا صبح خبر رسید که رژیم عراق مجدد به مناطقی از ایران اسلامی حمله کرده است بی درنگ به سوی جزایر مجنون رفتیم و بیقراری ابوالقاسم کاملاً مشهود بود گویی پرواز می کرد.
ناگهان یک چرخبال عراقی به خودرو او نزدیک شد و با پرتاب موشک پیکر پاکش را قطعه قطعه کرد همانگونه که خود دوست داشت از خون خویش غسل کرد و با لباس شهادت در بهشت آباد اهواز به خاک سپرده شد.