شهید"طاهری خراسانی" اولین فرمانده گردان زرهی مقداد
به گزارش نویدشاهدخوزستان،شهید"حمید طاهري خراساني"،بيست وششم شهريور 1339 ، در شهرستان آبادان به دنيا آمد. پدرش حسين، در شركت نفت كار می کرد و مادرش اطلس نام
داشت. تا سوم متوسطه در رشته انساني درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت.
وی پس ازگذراندن مقاطع ابتدائی
وراهنمائی، تا سوم متوسطه در رشته علوم انسانی ادامه داد و از آنجائیکه در سال ۱۳۳۵
به استخدام شرکت نفت آبادان در آمده بود باگذراندن دو سال دوره کارآموزی در
آموزشگاه فنی آبادان تحصیل خویش را به پایان رساند و با تخصص تکنسین برق مشغول به
کار شد.
ایام انقلاب
در دوران انقلاب در مبارزه با رژیم طاغوت
با خلق رشادت ها ،فعالیتهای اجتماعی چشمگیری را ازخود به جای گذاشت.
خصوصیات اخلاقی
وی دارای شخصیت اجتماعی
و نظامی والایی بوده و بسیار فردی سخت کوش و صبور بود. بطوریکه احساس خستگی در چهره
ایشان ظاهر نمی شد و این جمله همیشه بر سر زبانها جاری بود که حمید طاهری خستگی را
خسته کرده بود. نسبت به ارتقاء سطح دانش دینی و اعتقادی و سیر تکاملی و خودسازی
نیروهایش حساس بود و در این زمینه کوششهای فراوانی از خود نشان داد.
فعالیتها
در اوایل جنگ تحمیلی به همکاری با
گروه های امداد شرکت نفت در مهار آتش سوزی های پالایشگاه مشغول می شود و پس از آن با
تعداد دیگری از دوستان خود به یاری و کمک ادارات شهرستان می شتابد. شهید حمید
طاهری سپس به عضویت سازمان بسیج مردمی در آمده و مسئولیت گروه تحقیقات محلی را
به عهده می گیرد، و طی این مدت نیز با
گروههای محلی و دیگر همرزمانش در خطوط پدافندی جبهه ذوالفقاری به دفاع و نبرد با
نیروهای متجاوز عراقی می پردازد. سپس در ابتدای سال ۱۳۶۰ به گروهان مستقل زرهی
المهدی مأمور می شود و در عملیات پیروزمندانه تپه های مدن و خطوط پدافندی خرمشهر و
آبادان وظیفه دیده بانی گروهان را به عهده می گیرد.
فرماندهی
اولین فرمانده گردان زرهی مقداد تا سال
۱۳۶۴ بود و در این مدت در عملیاتهای خیبر، بدر، عاشورای ۲ و در خطوط پدافندی
پاسگاه زید، طلائیه، جزایر مجنون، شلمچه شرکت داشت. در عملیات والفجر ۸ به عنوان فردی محوری و جذاب با خصوصیات منحصر
بفرد شور و هیجانی در دل بسیجیان تحت امرش ایجاد و نقش مهمی در پیروزی رزمندگان
ایفا کرد.
شهادت
سرانجام هنگامی که برای
پیگیری و انجام کارها و امور نیروهای تحت امرش به آبادان آمده بود با تنی خسته ولی
مقاوم به منطقه عملیاتی باز می گردد و در اثر برخورد اتومبیلش به یکی از سنگرهای
اجتماعی که توسط کمرشکن حمل می شد روح بزرگ و بی قرارش در پانزدهم آذرماه 1365تا
آسمان زیبای شهادت پرواز کرد.