خاطره/خدمت به خدا و خلق مهمترین انگیزه اش بود
به
گزارش نوید شاهد خوزستان،شهید حسن مقدم ششم
اسفند1343 ،درشهرستان آبادان به دنيا آمد.پدرش سيد كاظم و مادرش غنيوه نام داشت. تا اول راهنمايي
درس خواند تراشكار وكارمند جهاد سازندگي بود. ازدواج
كردو صاحب يك دخترشد. هجدهم ارديبهشت 1361 ،در خرمشهر بر اثر اصابت تركش موشك به شهادت رسيد. مزار او در شهرستان هنديجان واقع است.
متن خاطره :
خانواده ما از لحاظ اقتصادی وضعیت مناسبی
نداشتند و پدرم از طریق نگهبانی در ایستگاهی امرار معاش می کرد. بر اثر حادثه ای
پای پدرم آسیب جدی دیده بود و دیگر قادر به انجام کار نبود و این امر باعث بوجود آمدن
مشکلات فراوانی در خانه شد. در خانه ولوله ای به پا بود که در این موقعیت چه باید
کرد؛زیرا اگر همچنان پدرم به سر کار نمی رفت کارش را ازدست می داد.
در این میان حسن جلو آمد وبه پدر گفت:«به نظرم تنها راه این است که من و برادرم به جای شما نگهبانی بدهیم»
علیرغم
مخالفت مادر و سایر اعضای خانواده توانست رضایت آنها را جلب کنه و من به همراه حسن در
ایستگاه حاضر ومشغول به نگهبانی می شدیم .
این کار برای حسن که هنوز کودک و وقت
تفریح وبازی کردنش بود طاقت فرسا بود اما باوجود اینکه گاه گاهی من از فرط خستگی
خوابم می برد، متوجه می شدم که حسن تا صبح بیدار می ماند و از اموال مردم مواظبت می
کند.
یک شب به او گفتم:«کمی استراحت کن، با این رویه از پا در می آیی»
در جوابم گفت:«مردم این وسایل را به امانت نزد ما گذاشته اند، محافظت از اینها ازخواب من مهمتره »
این جریان تا یک سال به طول انجامید تا آن هنگام که پدرم با زحمت و به کمک چوب دستی توانست به سر کار برگردد ولی حسن بازهم ازپای ننشست و در یک نانوایی مشغول به کار شد تا بتواند کمک خرج خانواده باشد .
سرانجام در جهادسازندگی مشغول به کار شد و انگیزه فعالیت و کار خود را در جهاد سازندگی برمبنای خدمت به خدا و خلق آن گذاشت و تلاش نمود تا یک چهره انقلابی و پرکار را از خود ارائه نماید.گاهی اوقات به ایشان می گفتم:«حسن جان شما از کارکردن خسته نمی شوی؟»
با لبخند همیشگی اش می گفت:«من معتقدم کار برای خدا و مردم خستگی ندارد»