نوید شاهد - شهید "خداداد خورشیدی" مسئول بسیج سپاه پاسداران را به عهده میگیرد. بعد از آن به خاطر انجام فعالیتهای زیاد، فرمانده بسیج میشود و فعالیت بیشماری انجام میدهد. دوباره به بسیج مرکزی مراجعه می کند و از آنها می خواهد که اسمش را برای رفتن به جبهه بنویسند. در ادامه سایت نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.
1111

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید خداداد خورشیدی دوم آبان ۱۳۳۴ در خانه کوچک و گلی در روستای سگوند هرموشی از توابع شهر شوش کودکی به دنیا آمد و او را خداداد نام نهادند. تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستا گذراند و بعد از آن برای ادامه تحصیل راهی شهر اندیمشک شد. اما متاسفانه بر اثر فقر مالی در آن زمان قادر به ادامه تحصیل بیشتر نشد و تا کلاس چهارم دبیرستان درس خواند و ترک تحصیل کرد.

سرباز میهن

در سال ۱۳۵۵ به خدمت سربازی اعزام شد. با اینکه رغبت چندانی به امر سربازی نداشت، ولی می گفت: «برای این که بتوانم از نظر نظامی قوی شوم، به خدمت می روم، شاید اگر در آینده کشورم نیازی به ما نداشته باشد، بتوانم سربازی فداکار برای میهنم باشم.» به همین منوال دو سال خدمت سربازی خود را در نیروی دریایی بندرعباس گذراند. 

پایین کشیدن مجسمه شاه

روزی که شاه بر اثر اوج خشم و خشونت مردم از ترس جانش و از این که در چنگ دادگاه عدالت گیر نیفتد، پا به فرار می گذارد؛ در همان روز شهید با کمک اهالی شهر ایلام، مجسمه کثیف شاه را از وسط شهر پایین می کشند.

شروع جنگ تحمیلی

مدت مدیدی در کمیته شوش، سمت گشتی را به عهده داشت. در اردیبهشت ۱۳۵۸ به خدمت ژاندارمری شوشتر درآمد و در قسمت کلاه سبزها تا ششم شهریور ۱۳۵۹ مشغول خدمت می شود. در اردیبهشت ۱۳۵۹ ازدواج کرد. هنوز پنج ماهی از ازدواج او نگذشته بود که جنگ تحمیلی عراق علیه دولت جمهوری اسلامی ایران شروع شد و از این رو در ابتدای جنگ چند باری به جبهه رفت.

 مسئول بسیج سپاه پاسداران

چون یگانه فرزند پسر خانواده بود، به علت گرفتاری که خانوادهاش مدتی به جبهه نرفت و برای خدمت بیشتر به بسیج سپاه پاسداران واقع در اندیمشک خود را معرفی کرده و مدتی مسئول بسیج سپاه پاسداران را به عهده میگیرد. بعد از آن به خاطر انجام فعالیتهای زیاد، فرمانده بسیج میشود و فعالیت بیشماری انجام میدهد. دوباره به بسیج مرکزی مراجعه می کند و از آنها می خواهد که اسمش را برای رفتن به جبهه بنویسند و ضمن ثبتنام فورا به خانه میرود و لوازمی را که احتیاج دارد، به همراه میبرد و از خانوادهاش خداحافظی می گیرد.

شهادت

 سیزدهم شهریور ۱۳۶۰ در سوسنگرد) دهلاویه) چندروزی مسئول تدارکات پشت جبهه می شود، تا روزی که می فهمد افراد آماده می شوند برای حمله به عراق؛ فعالیت پشت جبهه را رها می کند و فرماندهی یک گروه دوازده نفری را به عهده گرفته و در سحرگاه روز بیست و هفتم شهریور ۱۳۶۰ ضمن حمله به نیروهای عراق و ضمن کشتن تعداد زیادی از مزدوران عراقی، در مورد اصابت گلوله ارتش صدامیان کافر قرار می‌گیرد و در همان جبهه دهلاویه به درجه رفیع شهادت نائل می گردد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده