خاطره/ ما با همین حفظ فاو، کار جنگ را یکسره میکنیم
به گزارش نوید شاهد
خوزستان،
متن خاطره:
به عقب آمدیم تجدید سازمان کردیم. شب ساعت ۲۰:۳۰ بچهها جمع شدند میان نخلها برای شهیدان سینه زنی کردیم ساعت ۲۲ فورا باید به طرف خط حرکت میکردیم، ساعت ۵:۳۰ صبح رسیدیم
خط مقدم.
خط را از گروهان مالک تحویل گرفتیم، علیرضا نوری شهید
شده بود شهادتش برایم سخت بود از هر جهت. خدایا چطور با مادرش برخورد کنم چه
بگویم؟ قبل از شهادت دو بار زیارتش کرده بودم.
ساعت ۱۲:۳۰ بود دشمن پاتک کرد، همه را به خط
فرستادیم، داشتم مهمات می بردم که حسین غیاثی آر پی جی برایم آورد و گفت: «تانکر آب
زن! » اولین تانک را خودش زد ما هم مشغول شدیم.
حمید کیانی و همسنگرانش شهید شدند، محمود دوستانی
مرا صدا زد و گفت: «بیا جنازهها را برداریم.»
خدایا دل میخواست که حمید را نیم تنه از سنگر بیرون
بکشد! چند درصد از برادر کوچکم مسعود ماپار جدا شدم که او هم شهید شد شهادتش عبرت
انگیز بود.
شب را آنجا ماندیم تمام شب را خاکریز زدیم و بیدار
ماندیم. حسین آمد و گفت: «آقای رفسنجانی گفته شما فاو را نگه دارید، ما با همین حفظ
فاو کار جنگ را یکسره میکنیم.»
فرمانده عراقی پاتک دیروز طارق عزیز ملعون بود. خدا
را هزار مرتبه شکر. فردا صبح حرکت کردیم و ظهر و مقر خودمان به عقب برگشتیم فرداشب
حسین غیاثی را در روابط عمومی سپاه در شهر دیدم و خدا را هزار بار شکر کردم
که نمیخواهد خبر شهادت حسین غیاثی را به هم
خانواده اش بدهم.