دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۱
نوید شاهد - همرزم شهید "فرید ابن سعید" خاطره‌ای از همرزم شهیدش نقل می‌کند که به چگونگی آشنایی با ایشان و نحوه شهادت این شهید گرانقدر را حکایت می‌کند. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید فرید ابن سعید ششم فروردين 1350، در شهرستان اهواز ديده به جهان گشود. پدرش رمضان، در شركت نفت کارگری می‌کرد و مادرش عزيزه نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته رياضي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. شانزدهم فروردين1366، در تپه‌های ریشن عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

متن خاطره:

گاهی اوقات دلم می خواست پای صحبت های او بنشینم وبه صحبتهایش گوش بدهم . آنقدر زیبا و دلنشین از ائمه می گفت که زبانزد همه شده بود. هرچند که شانزده سال بیشتر نداشت ، اما از بچه های فعال گردان ابوالفضل العباس(ع) بود.

 مکرر نزد من می آمد ودرمورد مسائل مختلف سوال می کرد. آخرین بار قبل ازشروع عملیات به سراغم آمد و سوال عجیبی ازمن پرسید : «آیا تا به حال درگردان ماکسی مثل ابوالفضل العباس (ع) شهید شده است؟»

 از این سوال بسیار متعجب شدم ونمی دانستم درجوابش چه باید بگویم، گفتم: «تا بحال خیر»

لبخندی زد و خداحافظی کرد وازمن دور شد. کمی تامل کردم که این جوان شانزده ساله چرا این سوال را از من پرسید؟ و یکباره یادم آمد که او امروز قرار است با بچه ها کمین برود.

می خواستم از رفتن منصرفش کنم اما مگر درجنگ به نوجوانی می شد گفت جلو نرو با کارهایی که انجام می دادند تورا به این باور می رساندند که آنان سهمی از جنگ دارند

چند ساعتی گذشت و من نگران فرید بودم . همه اش به خودم می گفتم: «این پسر امروز چرا یه جور دیگه ای رفتار میکرد.»

نمی توانستم بی تفاوت باشم درجستجوی او به سنگر کمین رفتم همرزمش را دیدم که گریه می‌کند. گفتم چه شده، او جسد فرید را در مقابل سنگر کمین نشانم داد و گریه کرد.

اشکهایم سرازیر شد نحوه شهادت را جویا شدم وهمرزمش گفت: «در یک نبرد تن به تن نارنجک دستهای او را قطع کرد و چشمانش را تقدیم ایمان و عقیده اش کرد.» 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده