مادر قهرمان
به گزارش
نوید شاهد خوزستان، شهید رحیم سوار سیم در سوم شهريور 1345، در شهرستان دزفول ديده به جهان گشود. پدرش حسين و مادرش روبخير نام داشت. تا چهارم ابتدايي درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم بهمن 1364 ، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و پا، شهيد شد. پیکر او را درشهيدآباد زادگاهش به خاك سپردند.
آنچه می خوانید خاطراتی به نقل از مادر شهید " رحیم
سوار سیم " است که تقدیم حضورتان میگردد.
مادر قهرمان
وقتی رحیم بود کارهای خانه را او انجام می داد
چون من از ۸ صبح تا ۸ شب در ستاد پشتیبانی جنگ دزفول کار میکردم با اینکه شوهرم
به رحمت خدا رفته بود و بزرگ کردن چهار فرزند پسرم روی دوشم سنگینی می کرد اما می
خواستم کاری برای رزمندگان اسلام انجام بدهم کار تدارکاتی در ستاد که کم شد به
بیمارستان می رفتم و لباس و پتو و ملحفه های خونی آنجا رامیشستم
وقتی
خسته به خانه میآمدم پسرم رحیم به من روحیه می داد و می گفت :« مادر قهرمان و
دلاورم به خانه آمد»
رحیم که
در جزیره مجنون شهید شد بیشتر کارهای ستاد را در خانه انجام میدادم .حبوبات کشمش
و برنج پاک میکردم و اورکت های خونی را می شستم آن قدر اورکت شسته بودم که یکی از خواهران پرسید:« توی
خانه ماشین لباسشویی دارید» من تا آن روز نمی دانستم که چنین ماشینی وجود دارد
جواب دادم
:« خیر خودم آنها را می شویم» اول اورکت
ها را توی آب می خیساندم و سپس با پاهایم آنها را ورز می دادم تا خون ها پاک شود
سپس با پودرهای رختشویی که به من می دادند آنها را می شستم به هنگام این شست و شو
ها لباس هایم خونی می شد ولی من آنها را با پودر لباسشویی بیت المال نمی شستم و می
گفتم:« برای من حرام است»
بچه های بسیجی ماشین ،ماشین برایم اورکت خونی می آوردند وقتی از لای لباس رزمندگان تکه گوشت و استخوان بدن آنها بیرون می افتاد جگرم می سوخت هم برای مادران شهدا دلم می سوخت و هم برای فرزند مفقودم.