شهید جواد( اسماعیل) قنبریانبا تشکیل جهاد سازندگی مدتی در قسمت لوله کشی و عمرانی روستاهای محروم فعالیت داشت بعد ها با تشکیل بنیاد مسکن به خدمت بنیاد درآمد و در قسمت خانه سازی برای فقرا و شروع به فعالیت نمود وی شبانه روز سوار بر موتور سیکلت برای شناسایی خانه های فقرا می‌رفت و به احوال آنها رسیدگی می کرد. در ادامه زندگی این شهید گرانقدر را در سایت نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان ، شهید جواد( اسماعیل) قنبریان در نهم فروردین ۱۳۳۹ در شهرستان بهبهان استان خوزستان در خانواده ای متوسط و مذهبی به دنیا آمد پدرش نعمت الله و مادرش قمر نام داشت چون خانواده فرزند اول شان را در کودکی از دست داده بودند با به دنیا آمدنش به خانواده شور و حال دیگری داد و در کودکی در حالی که خواب بود نزدیک بود که در آتش بسوزد ولی به خواست خداوند نجات پیدا کرد از همان کودکی به نماز علاقه خاصی داشت به طوری که خواهرش اصرار می کرد که نماز را به او یاد بدهد پدرش را خیلی دوست داشت.

تشکیل کتابخانه مذهبی

دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت فردی پر جنب و جوش بود به همراه دوستش جمعه یک کتابخانه مذهبی در قلعه مسجد برپا کردند که بعدها آن کتابخانه مرکز تجمع بچه‌های مذهبی آن منطقه شد

علاقه به مطالعه

علاقه بسیار زیادی به مطالعه داشت تقریباً تمام کتاب‌های کودکان و نوجوانان کتابخانه را خواند وقتی بچه‌ها به کتابخانه می‌آمدم آنها را جمع می‌کرد و برایشان داستان می گفت در کوچه به کودکان و نوجوانان سلام می کرد و این نشان از نرم خویی و خو شروع ایه اسماعیل بود به محض ورود به دبیرستان با ظلم ها و تعدی های زمان شاه آشنا شد و به فعالیت‌های سیاسی و مذهبی در مسجد و مدرسه پرداخت

شرکت در فعالیت های انقلابی

با همکاری یکی از دوستانش به نام جمعه اقدام به تکثیر و پخش اعلامیه در سطح شهر و روستا می کرد در تظاهرات و راهپیمایی های سال ۱۳۵۶ ۱۳۵۷ و نیز تمام جلسات سخنرانی شرکت فعال داشت علاوه بر این فعالیت ها درسش را می خواند حتی در روزهای تعطیل به همراه دوستش به سرکار می رفتند و درآمد حاصل از کارشان را صرف خرید کتاب و دیگر مخارج کتابخانه می‌کردند و همچنین با همکاری دوستانش یک فروشگاه تعاونی اسلامی تشکیل داد

تشکیل کتابخانه مکتب المهدی

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تشکیل کتابخانه مکتب المهدی نقش بسزایی داشت اقتصاد گرفت کلیه فعالیت هایش در مکتب المهدی و قلعه مسجد بود و در کارهای عمرانی آن محدوده فعالانه شرکت داشت در  عین حال در کمیته انقلاب اسلامی نیز خدمت می‌کرد چون علاقه زیادی به مستضعفین داشت

ورود به جهاد سازندگی

با تشکیل جهاد سازندگی مدتی در قسمت لوله کشی و عمرانی روستاهای محروم فعالیت داشت بعد ها با تشکیل بنیاد مسکن به خدمت بنیاد درآمد و در قسمت خانه سازی برای فقرا و شروع به فعالیت نمود وی شبانه روز سوار بر موتور سیکلت برای شناسایی خانه های فقرا می‌رفت و به احوال آنها رسیدگی می کرد

ورود به سپاه پاسداران

با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از طریق سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد درجه های مختلفی چون بوستان و شوش خدمت کرد جمعه دوستش در سال ۱۳۶۰ در جبهه دارخوین به شهادت رسید و اسماعیل در غم از دست دادن او اشکش قطع نمی شد و از آن به بعد غبار غم به دل نشست و فقط یک آرزو داشت و آن رسیدن به لقاءالله و دیدار جمعه بود

شهادت

وی با خانم صغرا متوسل ازدواج کرد و حاصل این زندگی مشترک یک فرزند دختر بود  اسماعیل چهار بار به جبهه اعزام شد در عملیات فتح المبین در حالیکه قائم مقام فرماندهی را بر عهده داشت به عنوان فرمانده گردان نفوذی در نیروی زرهی عراق وارد عمل شد و در محور عین خوش شوش در محاصره دشمن قرار گرفت و به دلیل نرسیدن مهمات و نیرو در دوم فروردین ماه سال ۱۳۶۱ بر اثر اصابت گلوله تانک به شهادت رسید

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده