نیروی همیشه حاضر
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهيد عبدالحسن اسد
مسجدی دهم مرداد سال 1347 در خانواده اي مذهبي و متدين در شهرستان دزفول به دنیا آمد . به مناسبت تولدش در ماه صفر او را
عبدالحسن نام نهادند . پدرش احمد نام داشت و فروشنده بود. مادرش زهرا سلطان نام داشت و خانه
دار بود. دارای 3برادر و 5 خواهر بود و خود ششمین فرزند خانواده محسوب می شد. از
همان كودكي پسري شجاع ، دلير ، عاشق و مبارز بود . شجاعت را با خود كه نه بلكه در
خود مي پروراند و همگام با رشد سني خويش آن را رشد و تعالي مي داد.
اعزام به جبهه
با شروع جنگ تحميلي، در حالی که نوجواني بيش نبود و تا دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده بود برای رفتن به جبهه آماده شد. ولي به خاطر سن كمي كه داشت مانع رفتن وی
شدند . اين ممنوعيت او را از رفتن باز نداشت بلكه عزمش را جزم تر کرد .
تا اينكه با دستكاري فتوكپي شناسنامه خود توانست به جبهه راه پيدا كند و تا زمان شهادتش بارها و بارها به جبهه اعزام شد.
یاور امام
با آنکه سنش بسیار کم بود ولی چون مردان بزرگ
رفتار میکرد. از جنوبي ترين جبهة جنگ تا جبهه ها ي غرب هر بار كه اسلام نياز داشت
و امام خمینی (ره) ياور مي طلبيد حاضر بود و جراحات و مشكلات ناشي از جنگ او را از
هدف اصلي اش بازنمی داشت .
اين جراحات در راه اسلام چيزي نيست
وی چند بار در جبهه مجروح شد ولي هيچگاه به روي
خود نمي آورد حتي زمانيكه از ناحيه دست مجروح شد و گلوله باعث شكسته شدن استخوان
دست وی شده بود ميگفت : چيزي نشده . اين
جراحات در راه اسلام چيزي نيست و بچه هاي ديگر از اين بدتر شده اند .
پاسدار شجاع
وي به عنوان
پاسدار وظیفه هر مأموريتي را در جبهه با شجاعت و دليري مي پذيرفت و در مأموريتهاي
شناسایي كه انجام مي داد با شجاعت تمام در دل شب تا نزديكترين
خاک عراق مي رفت و بدون هيچ ترس و هراسي از دشمن ، مأموريت خويش را انجام مي داد .
او نبايد مي ترسيد چرا كه مدتها پيش ترس را در دل خويش كشته بود و شجاعت و بي باكي
را به جاي آن كاشته بود .
داستان شهادت