بندِ دلِ نوجوان، خونِ خاک شد: سکوتِ آغاسی، فریادِ ایلام
از پسِ دیوارهای اجارهای، تا برجستهترین نقش روی جبههها، او فقط ششم ابتدایی داشت اما تاریخِ شهادت را به خطِّ خون نوشت. او «اصغر آغاسی» بود: نوجوانی که خمپارهی دشمن، حجلهی عروسکِ روحش را گشود و خاکِ ایلام، پرچمِ پروازش شد. مرگِ او، پایانِ قصه نبود؛ آغازِ حماسهای بود که هنوز در شطِّ خونِ شهیدان موج میزند.