جانباز ۵۰ درصد «میر رسول عظیمی» در بیان خاطرات خود میگوید: «در عملیات دارلک گروههای معاند قصد تصرف پاسگاه سپاه را داشتند و در بیسیم مدام به دروغ میگفتند؛ ارتش تسلیم شده است، شما هم تسلیم شوید و ...»
جانباز ۲۵ درصد «مولود باباسی» در بیان خاطرات خود میگوید: «در حال دویدن بودن که ناگهان احساس کردم پشت دست راستم گرم شد و اسلحهام بر روی زمین افتاد، گلوله خوردم و خودم را درون کانال انداختم و ...»
جانباز سرافراز «محمد عابدینی» در گفتگویی از خاطره اش با شهید باکری بیان میکند: «شهید باکری گفت بعد از جنگ رزمندگان اسلام سه دسته خواهند شد یک دسته شهید میشوند، یک دسته، مخالفان را میبینند، دق میکنند و میمیرند و یک دسته هم مقام و ریاست چشمشان را میگیرد.»
جانباز ۵۵ درصد «محمود عباسی فرید» در بیان خاطرات خود میگوید: «با تجربه سربازی میدانستم بعد از زدن خمپاره توسط منافقین و گروههای ضد انقلاب و جمع شدن مردم، دوباره برای تلفات بیشتر خمپاره در همان محل میزنند، بعد از خمپاره اول، فریاد میزدم مردم دور شوند و ...»
جانباز ۵۵ درصد «محمود حسینی کوکیا» در بیان خاطرات خود میگوید: «شب در تظاهر به حمله بودیم و ما نقش طعمه را داشتیم، که دشمن آتش حمله را زیاد کرد و ...»
جانباز ۶۰ درصد «محمد ولی اللهی» در بیان خاطرات خود میگوید: «ترکشی که به دستم اصابت کرد را با دندان بیرون کشیدم و با ملحفه ای که برای تمیز کردن سلاح استفاده میکردیم زخم را پوشاندم و ...»