دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۲
نوید شاهد - مادر شهید «محمد حسین راحت خواه» خاطره ای را از ایشان نقل می کند که بیانگر نحوه شهادت و علاقه این شهید بزرگوار به حضور در جبهه های حق علیه باطل بود. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محمد حسین راحت خواه نهم شهريور 1342 ، در روستاي علا از توابع شهرستان باغملك ديده به جهان گشود. پدرش عيسي، كشاورزی م یکرد و مادرش خيري نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او نيز كشاورز بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هشتم اسفند 1362 ، در موصل عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص، در زادگاهش به خاك سپرده شد.

متن خاطره:

پسرم محمد حسین از زمانی که جنگ شروع شد همیشه میگفت:«مادر آرزو دارم به جبهه بروم و با دشمن بجنگم.»

بسیار خوش اخلاق و با ایمان بودند و هیچ وقت نماز و روزه اش ترک نمی‌شد.  شهادت در راه خدا بهترین آرزویش بود. نزدیک یک سال گذشت در حال تدارک مراسم اولین سالگرد او بودیم که خبر آوردند پسر شما شهید نشده، بلکه اسیر است. پس از پیگیری متوجه شدیم او در شهر موصل عراق اسیر است و سرباز عراقی که پس از جنگ صحت این خبر را تایید کرد گفته بود:«بعد از دستگیری محمد حسین در منطقه طلاییه، ما گمان می کردیم این رزمنده با این هیکل و چهره نجیب، حتماً یک فرمانده ایرانی یا یک پاسدار است. او را برای به دست آوردن نقشه و اطلاعات ایرانیان به اسارت گرفته و به اردوگاه موصل بردیم.

ولی هیچگاه نتوانستیم او را وادار به حرف زدن و برملا کردن اطلاعاتی از عملیاتهای ایرانیان کنیم. تا اینکه یک روز که محمد حسین روزه هم بود ما باز شروع به شکنجه دادن  او کردیم؛ حالش خیلی بد شد؛ توانی در بدن نداشت.

 او را به درمانگاه اردوگاه بردیم، در آنجا با مشقت زیاد بلند شد، وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و با همان زبان روزه سر خود را بر روی ظرفی که آنجا بود خم کرد و مقداری خون بالا آورد؛ سپس یک ملافه سفید از روی تخت درمانگاه برداشت و روی زمین دراز کشید ملافه را روی خود کشید و دیگر حرکتی نکرد.

 آن نماز خاشعانه و مظلومیت لحظه شهادت ایشان باعث شد تا اشک پزشک درمانگاه ما هم جاری شود  به طوری که بالای پیکر محمد حسین شروع به گریه کرد ...»

آری محمد حسین ۲۱ ساله در اردوگاه موصل بعد از سختی و شکنجه های فراوان در چهاردهم مرداد 1365  به شهادت رسید.  سرباز عراقی می گوید:«اسم و مشخصات او را نوشتم و در یک قوطی گذاشتم و آن را همراه جسم او غریبانه در قبرستان (وادی عکاب) شهر موصل به خاک سپردیم.»

در سال ۱۳۸۱ پس از ۱۵ سال وقتی محلی که فرزندم در آنجا دفن شده بود را پیدا کردند جسم مبارک او سالم بود. پیکر شهید را برای خاکسپاری در روستای خودمان (اعلاء از توابع شهرستان باغملک) به ایران آوردند. یادم می آید وقتی در مراسم تشییع، میخواستم برای آخرین بار او را ببینم وقتی نگاهم به جسم افتاد دیدم که هنوز سالم است، دست در موهایش بودم که از حال رفتم ....

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده