نامه به یادگار مانده شهید احمدی؛
نوید شاهد -- شهید ولی‌اله احمدی از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در نامه‌ای که از جبهه برای خانواده نوشته، آورده‌است: «ما در رابطه با كارمان مجبوريم كه اين روزها فن شنا را ياد بگيريم و براي همين منظور روزي چند ساعت در آب به سر مي‌‌بريم و سرماخوردگي پشت سرماخوردگي مي‌ايد اما به اميد خدا و ياري امام زمان (عج) تا به حال حتي يك آسپيرين هم نخورده‌ايم و به اين سرما و گرما عادت كرده‌ايم. الآن كه نامه مي‌‌نويسم هواي اينجا باراني است و در چادر هستيم. »

اینجا هوا بارانی است!

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید ولی‌اله احمدی، دوازدهم بهمن 1344، در شهرستان يزد چشم به جهان گشود. پدرش رمضان و مادرش معصومه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. كارگر فني شركت بود. ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يکم بهمن 1364، با سمت غواص در ام‌الرصاص عراق بااصابت گلوله به سر و پا، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي چهارصددستگاه شهرستان كرج قرار دارد.

آنچه در ادامه می خوانید متن نامه به یادگار مانده شهید احمدی است؛

با سلام و درود به شهداي راه اسلام از صدر اسلام از عاشوراي حسيني تا عاشوراي خميني و با سلام به خانواده‌هاي شهدا و امت شهيدپرور و باسلام به امام خميني رهبر و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران خدمت ابوي خود سلام عرض مي‌‌كنم. اميدوارم كه اين سلام گرم مرا كه از راهي دور نثار شما مي‌‌گردد، بپذيريد. خدمت مادر مهربانم سلام عرض مي‌‌نمايم. خدمت اخوي غلام‌حسين با خانواده سلام عرض مي‌‌كنم. خدمت اخوي حسن با خانواده سلام عرض مي‌‌نمايم. خدمت پسرعمو حاج پركي‌زاده با خانواده سلام مي‌‌كنم. خدمت پسر عموها حسن پركي‌زاده، حسين و رضا و محمد بافقي زاده همگي را با خانواده سلام مي‌‌رسانم. خدمت عمو حاجي و پسرعمو حاجي محمدآقا با خانواده سلام مي‌‌رسانم. خدمت دخترعمو رباب با بچه‌ها سلام مي‌‌رسانم. خدمت استاد حاجي‌حسن زا ده و استاد حاجي خراساني با خانواده سلام مي‌‌رسانم. خدمت حاج اضغر با خانواده و همچنين خانواده پسرعمو احمد اسلامي‌نيا سلام مي‌‌رسانم. خدمت حسين‌زاده با خانواده و محمود آقا با خانواده سلام مي‌رسانم. خدمت كليه خويشان و اقوام در كرج و تهران سلام مي‌‌رسانم. خدمت اخوي غلام حسين مجدداً سلام مي‌‌رسانم.

باري اخوي گرامي نامه را به آدرس خانه شما نوشته‌ام زيرا كه آسان تر به دست شما برسد و چون مطلب خاصي را ننوشتم مي‌‌توانيد همه و از جمله خانواده خودم آن را مطالعه كنيد و جدا جدا ننوشته‌ام. خدمت مريم كوچولو و مادرش سلام عرض مي‌‌كنم. مريم به جاي بنده ديده بوسي نمائيد. اميدوارم كه هيچ گونه احساس دلتنگي و بهانه گيري ننمايد و ان‌شاءالله سرماخوردگي او هم خوب شده باشد. اگر هم خوب نشده اشكالي ندارد تازه مثل بابا شده چون ما در رابطه با كارمان مجبوريم كه اين روزها فن شنا را ياد بگيريم و براي همين منظور روزي چند ساعت در آب به سر مي‌‌بريم و سرماخوردگي پشت سرماخوردگي مي‌ايد اما به اميد خدا و ياري امام زمان (عج) تا به حال حتي يك آسپيرين هم نخورده‌ايم و به اين سرما و گرما عادت كرده‌ايم.

الآن كه نامه مي‌‌نويسم هواي اينجا باراني است و در چادر هستيم. كنار من اصغر محمدي پور هم مشغول نامه نويسي است. روز پيش محمد عمو عبدالرضا و امير پسرعمو را در همين مكان ديديم و حالشان بحمدالله خوب است و پسرعمو حاج پركي زاده خيالشان تخت‌تخت باشد نگران نباشد. در پايان از اينكه مزاحم شما شدم عذرخواهي مي‌‌نمايم و نامه را به پايان مي‌‌برم والسلام عليكم و رحمه الله

ان اله مع الصابرين/ بیست و پنجم آذرماه 1364

اینجا هوا بارانی است!

 

 

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده