زندگی با شهادت برایم ارزشمند است
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید بپرسند چرا باید به سوریه و عراق و یا ... رفت و جنگید !؟در
جواب باید گفت
۱- من مسلمانم و سر
تعظیم در مقابل دین فرود می آورم که اسلام آوردن یعنی تسلیم شدن در برابر فرامین و
دستورات الهی و با افتخار و با علم شیعه دوازده امامی هستم و ۱۴ معصوم و۱۴نور پاک
و۱۴قرآن ناطق را روشنگر راه و مسیر تعالی به سوی خداوند می دانم. در این دریای طوفان
زده دنیا ،۱۴ معصوم علیه السلام کشتی نجاتند و هر کس در این کشتی نجات قرار گرفت
به ساحل نجات، خوشبختی و سعادت خواهد رسید.
2- من پاسدارم و با افتخار این لباس سبز را به تن می کنم؛ من پاسدار
انقلاب اسلامی هستم و پاسدار بودنم محدود به جمهوری اسلامی ایران نیست و در هر کجای
دنیا مظلوم و مستضعفی باشد که به او ظلم می شود حاضرم این جان ناقابل خود را تقدیم
کنم و در دفاع از مظلوم و فرمان امامم فدایی شوم و خونم پای دین، فرامین الهی و
فرمان امام سید علی خامنه ای حفظ الله ریخته شود، باشد که مسیری گردد برای آیندگان.
و اما مجوز قرآنی: خداوند در قرآن سوره النساء آیه ۷۵ اینگونه می فرماید
وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و
الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا
من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من
لدنک نصیرا
«و شما را چه می شود که در راه خدا و برای نجات مردان و زنان و کودکان
مستضعف که زورگویان آنان را ناتوان کرده اند پیکار نمی کنید؟ همانان که می گویند:
پروردگارا! ما را از این شهری که ساکنان آن ستمگرند بیرون بر و برای ما از نزد
خودت فرماندهی قرار بده و از سوی خودت برای ما یاوری بگمار»
در این آیه خداوند نهیب می زند که چرا به یاری مستضعفان نمی روید،
مسلمانی تنها به نماز و روزه نیست، مسلمان چنانچه توانایی داشته باشد باید به
مقابله با زورگویان بپردازد.
آنجا که خداوند می گوید: نماز، نماز به پا دارد، روزه، روزه گیرد،
حج، حج به جا آورد، جهاد، جهاد نماید، حجاب، حجاب را رعایت نماید، خمس و زکات و...
همه فرامین الهی و دستورات اسلام است ما نمی توانیم سلیقه ای و هر کدام که راحت تر
است را انتخاب کنیم
خداوند در آیه ۷۵ سوره النساء اشاره به مستضعف می نماید
و نمی فرماید مسلمان، یعنی هرکسی که مستضعف است و به او ظلم شود باید به یاری او
بشتابیم حال می خواهد مسیحی باشد یا یهودی و یا مسلمان و یا ... من برای اجرای
فرمان الهی در سوریه می جنگم جایی که انسان های به ظاهر مسلمان تکفیری که فریب
خورده ی آمریکا و قدرت های استکباری هستند که به مردم این دیار ظلم ها روا داشته
اند به پیکار برخاسته ام . در نزدیکی استان حلب در شمال سوریه در فاصله تقریبا ۴۵ کیلومتری و در نزدیکی استان ادلب ؛ منطقه ای
است به نام الفوعه و کفریا که در حدود هفده هزار نفر شیعه در محاصره تکفیری ها
هستند، آنان ماه هاست که در محاصره می باشند وچه جانانه مقاومت می کنند
رزمندگان سپاه اسلام قرار است تا ساعاتی دیگر برای آزادی آنان عملیات
را آغاز کنند و خدا کند در این راه شهادت نصیبمان گردد و چه زیبا خداوند در وصف
شهدا فرمود: «ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون» آیه
۱۵۴ سوره البقره و به آنان که در راه خدا کشته می
شوند نگویید : مردگان اند؛ زیرا آنان زنده اند ولی شما حقیقت زندگانی آن ها را در
نمی یابید
و نیز فرمود: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء
عند ربهم یرزقون»
و به هیچ روی چنین تصور نکن که آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده
اند ، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند آیه ۱۶۹ سوره آل عمران
شهادت آرزوی دیرینه ی من بوده و هست و زندگی در این دنیا را به امید
شهادت شب را به روز و روز را به شب سر می کنم و اگر نبود شهادت و فدا شدن در راه
آفریدگار و خالق هستی زندگی در این دنیا هیچ ارزشی برایم نداشت. معبودا مرا به
خاطر خوبان درگاهت بپذیر، معبودا من هجرت کردم از شهر و دیارم به دیاری دیگر، فقط
به عشقت، معبودا گناهانم را ببخش و این قربانی را بپذیر
خطاب به همسر
سیده خانم، شما هر چقدر خوب بودی ولی من بد بودم و نتوانستم برایت
همسر خوبی باشم ولی یک واقعیت انکار ناپذیری وجود دارد و آن این است که دوست داشتن
تو برایم واقعی و یک حقیقت بوده و هست. شما را به مادرت حضرت فاطمه الزهراء سلام
الله علیها مرا ببخش و گذشت کن
سیده خانم سلام مرا به پدر و مادرم برسان ؛ آنان زحمات زیادی را برایم
متحمل شدند، از اینکه فرزند خوبی برایشان نبودم و حق فرزندی را نتوانستم درست به
جا آورم امیدوارم مرا ببخشند
پدر عزیز راضی باش به رضای خداوند و با افتخار سرت را بالا بگیر و
ناراحت نباش چون من به جایی رفتم که به آنجا تعلق دارم
مادر عزیز شما خیلی با محبت و مهربان بودی و هستی و من قدر مهربانی
هایت را ندانستم مرا حلال و گذشت کن، پدر و مادر عزیز صبور باشید و نگذارید اشک هایتان
را کسی ببیند به جای آن ۲رکعت نماز بخوانید و شکر خدا به جای آورید و
دعا کنید خداوند به شما صبر دهد
سیده خانم به پدر و مادرت سلام برسان و بگو من همیشه به آنان ارادت
داشتم، به آنان بگو بدی های مرا به بزرگواری خودشان ببخشند
و اما محمدحسین پسر عزیزم که خیلی دوستش دارم هر چقدر گفتم برای من
بخند ، نخندید تا من رفتم؛ حالا بگو بخندد من از نزد خداوند به خنده هایش نگاه می
کنم
چند توصیه به همسر گرامی
۱-بچه هایم را عاشق
ولایت و امامم سید علی خامنه ای بگردان
۲-در تربیت بچه هایم
تلاش کن و به سن تکلیف و به سنی که خوب و بد را تشخیص دادند از نامحرم جدایشان کن
۳-وارد جناح بندی
های سیاسی و سیاسی بازی نشو جایی که حق است باش و جایی که باطل است نباش به فرموده
امیر المؤمنین علی علیه السلام: حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی و باطل را بشناس
تا اهل باطل را بشناسی
۴-برای دخترم همسری
خوب و با ایمان و شجاع انتخاب کن و یادش بده در تمامی مراحل به شوهرش احترام
بگذارد . برای پسرهایم دختران خوب و مؤمن که دارای مادران مؤمنی هستند انتخاب کن
۵- هرچه اسلام گفته
عمل کن و احساست را در تصمیم گیری ها دخیل نکن
۶-در تمامی مراحل
زندگی صبر و شکیبایی را سر لوحه قرار ده تا بتوانی بر ناملایمات غلبه کنی
۷-به خانم ها و
دخترهایی که می شناسی و حجاب ندارند بگو به فرمایش خداوند در قرآن با حجاب شوند
چرا که اینان هم خود را در گناه و آلودگی غرق می کنند و هم باعث می شوند انسان های
دیگر به گناه و حرام بیفتند به آنان بگو از شیطان و وسوسه های شیطانی رها شوند و
به سوی خالق هستی بازگردند.
۸-از انسان های بی
حیا و آنانی که با نامحرم شوخی می کنند پرهیز نما ؛ کما اینکه تا کنون اینگونه
بوده ای و من به شما افتخار می کنم
۹-بچه ها در فعالیت
های مسجد و بسیج شرکت کنند و به آنان توصیه کن دوستان مؤمن انتخاب کنند و با رفتار
و کردارشان برای دیگران الگو باشند
۱۰- همیشه برای بچه هایم و شما دعا کردم که در صحت و سلامتی باشید و خداوند شهادت
را نصیبتان بگرداند تو هم برای آنان دعا کن با شهادت از دنیا بروند و خدا را
ملاقات کنند
۱۱- شخصیت ، متانت ، اخلاق ، ایمان ، وقار خود را حفظ و در تهذیب نفس تلاش کن
۱۲- زیارت امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام رفتید سلام برسان
۱۳- اگر در معرکه و در میدان نبرد به شهادت رسیدم با همان لباسی که به تن دارم دفن
گردم و کفن برایم تهیه نکنید
۱۴- اگر جنازه ی من بدست تان رسید در کنار حاج حمید رمضانی ، جایی که همیشه با هم
می رفتیم و می نشستیم دفن گردم
در آخر از همه دوستان و آشنایان و سروران عزیز می خواهم مرا حلال نمایند
و خطاهای مرا به بزرگی خودشان ببخشند
ساعت 18:14 دقیقه
روز پنجشنبه 23/7/1394