نوید شاهد - شهید "عبدالله عمله" در بخشی از وصیت نامه خود می نویسد: «پدر، مادر و دوستان و عزیزان من، مخصوصاً شما جوانان جبهه ها را خالی نگذارید چون چشم این پیر جماران بر شما است؛ او را همیشه پشتیبان باشید که او سرمایه گران این مستضعفان جهان است. گول حرف‌های ضد رژیم را نخورید که آنها از قبیله یزیدند. بار دیگر برای آخرین پیام به شما می گویم: «پشت امامم را خالی نگذارید.» در ادامه متن وصیت نامه این شهید بزرگوار را بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید عبدالله عمله سوم فروردين 1343، در روستاي عمله غلامرضا از توابع شهرستان شوش ديده به جهان گشود. پدرش وداي، كشاورز بود و مادرش خاچيه نام داشت.  تا دوم راهنمايي درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. يكم شهريور 1363، در پاوه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش به خاك سپردند.

متن وصیت نامه شهید عبدالله عمله:

بسم رب شهدا

خدمت پدر و مادر عزیزم! ضمن تقدیم عرض سلام؛ اگر شهید شدم به شما تبریک می گویم. من عبدالله عمله سرباز وظیفه که در حال انجام وظیفه خدمت مقدس سربازی می باشم که بر هر فرد مسلمان واجب است، که برای وطنش خدمت کند و از این آب و خاک و حراست نماید.

سخنی با پدرم:

پدرم! من از شما خیلی خیلی راضی هستم و سهمی از شهادتم را مدیون شما می دانم چون در هر خدمتی به وطن می کردم، رضایت کامل داشتی؛ مرا به رفتن به در بسیج تشویق می کردی و در چند حمله از جمله در جبهه شیب میسان، مرا فرستاده که در این جبهه از ناحیه کمر مجروح شدم و باز هم می گفتی؛ پسرم! تو شجاع باش و برو برای حکومت اسلامی خدمت کن. حال من مشغول خدمت مقدس هستم؛ اگر چنانچه شانسی نصیبم شد که شهید شوم من هیچگونه درآمدی یا سرمایه ای از خود ندارم؛ اگر احیاناً حقوقی برایم تعیین شد، برایم ثوابی از او بکنید و به بیچارگان و ضعیفان کمک کنید

سخنی با مادرم:

مادر جان می دانم که شما تحمل دوری مرا نداری اما چاره چیست؟ اگر من و امثال من بخواهند از این خدمت به وطن سرپیچی کنند، پس کی از شما و ملت عزیز ایران نگهبانی دهد؟ ما جوانان میرویم و شهید میشویم.

امام را تنها نگذارید

پدر، مادر و دوستان و عزیزان من مخصوصاً شما جوانان جبهه ها را خالی نگذارید چون چشم این پیر جماران بر شما است؛ او را همیشه پشتیبان باشید که او سرمایه گران این مستضعفان جهان است. گول حرفهای ضد رژیم را نخورید که آنها از قبیله یزیدند. بار دیگر برای آخرین پیام به شما می گویم:«پشت امامم را خالی نگذارید. «

ضمنا" از برادرم جلیل می خواهم که خود را به موقع به حوزه اعزامی سربازی معرفی کند تا سنگرم را پر نماید. در آخر از اهالی روستایم میخواهم مرا اگر شهادت نصیبم شد حلال کنند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده