شهید"عزیز رهولی" محرم که می شد و عاشورا که می آمد با هر تقلا چوب بلند تهیه می‌کرد و با لباسهای کهنه سیاه و سفید و سورمه ای و سبز شالهای می‌بینید که به کمر علم می‌بست آنگاه در صدای مویه طبل و دهل آن را به رقص جنگ می‌برد و یاد علمدار عاشورای حسینی را به دست خاطره ها می سپرد.در ادامه سایت نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید عزیز رهولی یکم فروردين 1345 ،در شهر ویس به دنيا آمد. پدرش يونس نام داشت و كشاورز بود و مادرش نعيمه نام داشت. پس از اتمام دوره تحصیلات ابتدایی در کنار پدر در باغ‌های اطراف شهر مشغول کار  شد.

دوران کودکی

وقتی خسته از کار باغداری و کشاورزی برمی‌گردد برای اینکه هرگز از آموزه‌های دینی دوران کودکی اش دور نشود یک راست به مسجد می رفت و ضمن انجام عبادات روزانه در جمع دوستان هم فکر و هم عقیده خود به صحبت می نشست و گاهی مواقع هم وقتی گیر می آورد با آنها در زمین های اطراف شهر به ورزش فوتبال مشغول می شد.

به یاد علمدار کربلا

محرم که می شد و  عاشورا که می آمد با هر تقلا چوب بلند تهیه می‌کرد و با لباسهای کهنه سیاه و سفید و سورمه ای و سبز شالهای می‌بینید که به کمر علم می‌بست آنگاه در صدای مویه طبل و دهل آن را به رقص جنگ می‌برد و یاد علمدار عاشورای حسینی را به دست خاطره ها می سپرد.


خدمت مقدس سربازی

انقلاب شکوهمند مردم ایران که به پیروزی رسید دوازده ساله بود و هنوز چیزهای زیادی در مورد حرکت انقلابی حضرت امام می دانست اما شعار هایی به طرفداری از او می داد. در سال ۱۳۶۴ وقتی ۱۹ ساله شد جنگ به شدت در جبهه های نبرد ادامه داشت و عاشقانه لباس سربازی پوشید و پس از گذراندن دوره آموزش نظامی در گروهان سوم از گردان امام علی تیپ امام حسن به عنوان تک تیرانداز مشغول دفاع از کشور اسلامی شد.

شهادت

سرانجام این رزمنده دلاور پس از ماهها حضور در میدان‌های رزم و شرکت در دو عملیات در آخرین ماه های جنگ در چهارم تیرماه ۱۳۶۷ در جریان درگیری‌های جزایر مجنون مفقودالاثر شد و پس از یکسال که پیکر مطهرش در زمین‌های جزایر مجنون به جای مانده بود به میهن اسلامی بازگردانده شد اکنون که سال هاست ست که روح بلند او در بهشت شهدای  ویس آرام گرفته است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده