کلام شهید "بنواری نژاد" درباره مبارزه مارکسیستی
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید علیرضا بنواری
نژاد يکم فروردين 1343، در شهرستان دزفول به
دنيا آمد. پدرش عبدالرضا (فوت 1350 ) نگهبان بود و مادرش زهرا نام داشت. تا دوم راهنمايي
درس خواند. سال 1366 ازدواج كرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. چهارم
تير 1367 ، در بمباران هوايي جزيره مجنون عراق بر اثر سوختگي شديد به شهادت رسيد. پیکر
او را در شهيدآباد زادگاهش به خاك سپردند.
متن کلام
شهید علیرضا بنواری نژاد:
من به عنوان یک انسان وبه عنوان یک مسلمان بیان
می کنم که اگر ارتجاع درکار نبود دولت شاه خائن تا این زمان پا برجای نمی ماند ولی
نه ارتجاعی که امروز به سرزبانهای گروهای چپ نما و التقاطی است چون اینها ارتجاع رادر
نام محمد(ص) می دانند ودر مکتب صادق ولی من ارتجاع را آن کسی می دانم که می گوید رژیم
شاه می دانم التقاط در چهار اصل با مارکسیست توافق دارند پس بنابر این او می گوید محمد(ص)
ارتجاع است چون چهار اصل را به کلی رد می کند شاید بعضی تصور کنند که این چهار اصل
یا مارکیست درزمان حضرت محمد (ص) نبوده است ولی آیا قرآن منظورش از منافقان کیست منافق
را در سوره بقره نمی شود تفسیر کرد بلکه درتمام قرآن آن را باید مطالعه کرد. واگر بررسی
کنید خواهد دیدکه منظور قرآن باهمین التقاط است ومارکسیست راهم همان کسانی می توان
گفت که حضرت محمد (ص) راگفتند: اگر راست می
گوید خدای خود رانشان بدهد وهمان بی عقل ها روشنفکرشده ومکتبی به نام مارکیست بوجود
می آورند .
بعد ازاین که روشن شد که مکتب های مادیگری قبل
از اسلام بوده است می آییم مبارزه را بررسی می کنیم مبارزه در مادیگری برای چند چیز
هستند که تمام رژیم های خود کامه می توانند آنها را برای هرمادیگرا بوجود آورند . یکی
آزادی جنسی که رژیم شاه هم آن را آزاد قرار داد . دیگری مسکن که اگر رژیم شاه بوجود
می آورد .هیچگونه مارکسیستی مبارزه نمی کرد ودیگری نان است که باز رژیم شاه آن را بوجود
نیاورد .
اما
مبارزه توحیدی آزادی سخن را دارد مسکن را دارد
وکار را دارد ومهمتر از اینها دین را می خواهد او می خواهد که قرآن حاکم باشد و برای
رسیدن به آن قرآن وعده می دهد تا پیروزی با شهادت ،رژیم شاه نمی توانست آن را بر آورده
کند چون قرآن حاکم می گفت ملک الناس پادشاه
مردم اله الناس خدای مردم اگر با رژیم بود پس چرا می گوید .قل هوالله نیست خدای جز
خدای یکتا پس مارکسیست اینجا نمی توانست با مذهب به پیش بیاید ازاین رو دست به التقاط
می زند یعنی توحید و مبارزه مارکسیستی که از نظر اسلام مردود است چون قرآن حاکم می گوید که با مشرکان پیوند نکنید وگرنه ازما نیستید پس التقاط باید یکی
را از این دو متضاد را انتخاب کند یا مادیگری یا توحید .