جهاد در راه خدا درسی از درسهای بهشتی
دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۵
خانواده شهید "حمید رمضانی"پیشنهاد اعزام به خارج برای تحصیل در کنار دو برادرش را به وی دادند اما ایشان در جواب خانواده گفت: «جبهه های جنگ خود دانشگاه بزرگی است» حمید، جهاد در راه خدا را درسی از درسهای بهشت می دانست. در ادامه سایت نوید شاهد شما را به خواندن زندگینامه این شهید بزرگوار دعوت میکند.
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید حمید رمضانی دامغانی در سيويکم فروردين۱۳۴۱ در شهرستان اهواز چشم به جهان گشود. پدرش عباس علي در اهواز کارگاه تراشکاری داشت و مادرش ايران خانم نام داشت. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در اهواز گذراند و موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. وی رفتارش سرشار از شور و طراوت بود.
درسهای بهشتی
شهید حمید از استعداد تحصیلی بالایی بر خوردار بود .چند بار در آزمون سراسری شرکت کرد و در رشته های مختلف از جمله الکترونیک قبول شد. وقتی در این رشته قبول شد روزهای آغازین حمله ارتش عراق به ایران بود؛خانواده پیشنهاد اعزام به خارج برای تحصیل در کنار دو برادرش را به وی دادند ,اما ایشان در جواب خانواده گفت: «جبهه های جنگ خود دانشگاه بزرگی است» حمید جهاد در راه خدا را درسی از درسهای بهشت می دانست و آن را بر همه چیز مقدم می دید.
حضور در مساجد
مطالعه کتابهای دکتر شریعتی و استاد مطهری، شرکت در جلسات قرآن و عقیدتی از وی نوجوانی آگاه و با ایمان ساخت. او در مسجد طالب زاده برای اقامه نماز حضور پیدا می کرد. مدتی بعد به جوانان مسجد جزایری که فعالترین گروه سیاسی اهواز در قبل از انقلاب بودند، پیوست. مسجد جزایری از مهمترین وعدهگاههای جوانان اهواز بود که عاشقانه عبادت میکردند، عالمانه میآموختند و شجاعانه مبارزه میکردند. بهار و تابستان ۱۳۵۷ فعالیتهای ضد رژیم آنها که در مسجد دستهبندی میشد، شکل تازه ای به خود گرفت. وی هم که در این زمان ۱۶ ساله بود در این جریانات انقلابی حضور به سزایی داشت. پس از پیروزی انقلاب، در دبیرستان با بحث و گفتگو، تشکیل نمایشگاه و روزنامه دیواری به ارشاد همسالان خویش پرداخت. با آنکه سن و سال کمی داشتی ولی توانست وارد سپاه شود.
ورود به کمیته انقلاب اسلامی
در سپاه با فعالیتهای فرهنگی از جمله پخش کتاب، نوار و پوستر امام جایگاه رهبر انقلاب و انقلاب را برای مردم روشنتر کرد. سپس وارد کمیته انقلاب اسلامی شد تا با حضور ضد انقلاب مقابله و مبارزه کند.. با شروع جنگ تحمیلی همراه دیگر جوانان غیرتمند اهوازی به جبهه شتافت، به خرمشهر و آبادان رفت و در همان روزهای ابتدای جنگ از ناحیه کمر مجروح شد. اما پس از بهبودی مجدداً به منقطه عملیاتی بستان و سوسنگرد رفت.
شهادت
شهید حمید درمأموریتهای شناسایی تا جایی پیش میرفت که به شهرهای زیارتی عراق مثل کربلا میرسید و به زیارت مولایش امام حسین (ع) و مرادش ابوالفضل (ع) میرفت. شهرهایی که صدها کیلومتر با عراق فاصله داشت. سرانجام روز چهارم خرداد ماه سال ۱۳۶۷ که تنها بیست و سه روز تا پایان جنگ مانده بود ، حمید در این روز در حالی که تلاش میکرد از حملهی مجدد ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کند به شهادت رسید و آسمانی شد.
شهید حمید از استعداد تحصیلی بالایی بر خوردار بود .چند بار در آزمون سراسری شرکت کرد و در رشته های مختلف از جمله الکترونیک قبول شد. وقتی در این رشته قبول شد روزهای آغازین حمله ارتش عراق به ایران بود؛خانواده پیشنهاد اعزام به خارج برای تحصیل در کنار دو برادرش را به وی دادند ,اما ایشان در جواب خانواده گفت: «جبهه های جنگ خود دانشگاه بزرگی است» حمید جهاد در راه خدا را درسی از درسهای بهشت می دانست و آن را بر همه چیز مقدم می دید.
حضور در مساجد
مطالعه کتابهای دکتر شریعتی و استاد مطهری، شرکت در جلسات قرآن و عقیدتی از وی نوجوانی آگاه و با ایمان ساخت. او در مسجد طالب زاده برای اقامه نماز حضور پیدا می کرد. مدتی بعد به جوانان مسجد جزایری که فعالترین گروه سیاسی اهواز در قبل از انقلاب بودند، پیوست. مسجد جزایری از مهمترین وعدهگاههای جوانان اهواز بود که عاشقانه عبادت میکردند، عالمانه میآموختند و شجاعانه مبارزه میکردند. بهار و تابستان ۱۳۵۷ فعالیتهای ضد رژیم آنها که در مسجد دستهبندی میشد، شکل تازه ای به خود گرفت. وی هم که در این زمان ۱۶ ساله بود در این جریانات انقلابی حضور به سزایی داشت. پس از پیروزی انقلاب، در دبیرستان با بحث و گفتگو، تشکیل نمایشگاه و روزنامه دیواری به ارشاد همسالان خویش پرداخت. با آنکه سن و سال کمی داشتی ولی توانست وارد سپاه شود.
ورود به کمیته انقلاب اسلامی
در سپاه با فعالیتهای فرهنگی از جمله پخش کتاب، نوار و پوستر امام جایگاه رهبر انقلاب و انقلاب را برای مردم روشنتر کرد. سپس وارد کمیته انقلاب اسلامی شد تا با حضور ضد انقلاب مقابله و مبارزه کند.. با شروع جنگ تحمیلی همراه دیگر جوانان غیرتمند اهوازی به جبهه شتافت، به خرمشهر و آبادان رفت و در همان روزهای ابتدای جنگ از ناحیه کمر مجروح شد. اما پس از بهبودی مجدداً به منقطه عملیاتی بستان و سوسنگرد رفت.
شهادت
شهید حمید درمأموریتهای شناسایی تا جایی پیش میرفت که به شهرهای زیارتی عراق مثل کربلا میرسید و به زیارت مولایش امام حسین (ع) و مرادش ابوالفضل (ع) میرفت. شهرهایی که صدها کیلومتر با عراق فاصله داشت. سرانجام روز چهارم خرداد ماه سال ۱۳۶۷ که تنها بیست و سه روز تا پایان جنگ مانده بود ، حمید در این روز در حالی که تلاش میکرد از حملهی مجدد ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کند به شهادت رسید و آسمانی شد.
نظر شما