گفتگو با قهرمانی از کادر درمان
به
گزارش نوید شاهد خوزستان، دکتر فرهمند کلانتری فرزند شهید دوران دفاع مقدس «هرمز
کلانتری» است. وی متخصص بیهوشی و مراقبت
های ویژه در بیمارستان رازی است. این قهرمان ملی مهمان سایت نوید شاهد شد، در ادامه ماحصل این گفتگو را بخوانید.
نوید شاهد خوزستان: از تلاش این روزهایتان برای مبارزه با ویروس کرونا بگویید.
دکتر کلانتری: من در بیمارستان رازی اهواز مسئول بخش آی سی یو هستم. این بیمارستان مرکز مراقبت از بیماران کووید 19 هست. در ابتدا این بیمارستان تنها 15تخت در بخش آی سی یو داشت که به ۳۵ تخت افزایش داده شد و هم اکنون در حال تدابیری برای افزایش تخت های بستری برای مراقبت از بیماران کرونایی هستیم.
نوید شاهد
خوزستان: از بیماری کرونا برایمان بگویید.
دکتر کلانتری: همکاران ما در رسانه های مختلف در این باره بسیار صحبت کرده اند. من امروز اینجا درس پس می دهم .متاسفانه امروز بیماری کرونا در واقع یک بیماری جدید با علائم جدیدتری است که هیچ جای دنیا آمادگی مقابله با آن را نداشته است. ما روزانه که با همکاران خود در این مورد به بحث و مطالعه می نشینیم هر روز با یک پروتکل جدید روبرو می شویم . هر روز علائم ظاهری ویروس عوض می شود. اصل ماجرا این است که از لحاظ پزشکی این بیماری چند سیستم بدن را با خودش درگیر می کند این موضوع از روز اول وجود داشته و ما آمادگی این مسئله را داریم. بیمار مبتلا به کووید 19با مشکلاتی از قبیل بیماریهای قلبی، ریوی، گوارشی و کلیوی دست و پنجه نرم می کند. در واقع این ویروس همه سیستم بدن را درگیر می کند . ما باید آمادگی مقابله با تمام این بیماری ها را داشته باشیم و برای آن یک برنامه مدون درمانی را برنامه ریزی کرده تا بیمار را از روند بیماری خارج کنیم . مراجعات روزانه ما بسیار زیاد است و کار بسیار سنگین و طاقت فرسا است. تنها چیزی که از همان شروع تا امروز در چهره همکاران من دیده نمی شود، خستگی است. همه با جان و دل برای بهبود حال مراجعین در تلاشند. اکثر همکاران من خانم هستند و کار فیزیکی بسیار سخت و سنگینی را تحمل میکنند. با این وجود هیچکدام حتی یک بار هم گله و یا شکایتی نداشته اند که جای قدردانی دارد.
نوید شاهد
خوزستان: حال و هوای بیمارستان رازی چطور است؟
دکتر کلانتری: از همان اسفند ماه 98 که بیماری کرونا شروع شد با وجود تمام نگرانی های که بود، یک جو بسیار صمیمی در بیمارستان بوجود آمد و همه همکاران با جدیت و ایمان بسیار بالایی شروع به خدمت کردند. هنوز هم تک تک همکاران با عزم جدی آماده به خدمت و مبارزه با این بیماری هستند .
نوید شاهد
خوزستان: نقش مردم در این شرایط چگونه باید باشد؟
دکتر کلانتری: من همیشه در ذهن خودم مرور می کنم که هر بیمار که مبتلا به کرونا می شود اگر مراقبت ها و نکات گفته شده را رعایت می کرد الان درگیر نمی شد. ای کاش می دانستند که وقتی بیمار بدحالی را به بیمارستان می آورند و فوت می کند من و بقیه همکارانم چقدر ناراحت می شویم. همیشه میگویم که اگر هر شخص فقط با توصیه هایی که گفته شده مثل شستن دستها، یا زدن ماسک در برخی اماکن، رعایت فاصله گذاریها ،استفاده از مواد ضد عفونی و بطورکلی رعایت مواردی این چنینی براحتی می توانند این بیماری را شکست داده و تندرست باشند و جلوی این بیماری را بگیرند . همه ما می توانیم با کمتر کردن مراودات و معاشرت ها، بیشتر وقت خود را در خانه و در کنار خانواده بگذرانیم و از بروز این بیماری برای تک تک افراد خانواده جلوگیری کنیم و جان خود و اعضای خانواده را سالم نگهداریم .واقعا من ناراحت می شوم وقتی عزیز یک خانواده ،سرپرست و یا مادر یک خانواده جان خودش را بر اثر این بیماری از دست می دهد .اگر کمی همت کنیم، با رعایت مواردی که ذکر کردم به راحتی می توانیم کرونا را شکست داده و همه در کنار هم به زندگی خود ادامه دهیم .
خیلی از افراد می گویند ما وقتی ماسک می زنیم، احساس خفگی می کنیم، ولی باید بدانند که این کارها را لزوما برای سلامتی و کنترل این بیماری انجام میدهیم .مردم ما همیشه در همه مراحل زندگی پیشقدم بوده اند و من مطمئن هستم با همدلی و همبستگی مثل همیشه موفق و پیروز خواهیم شد مانند زمان جنگ که مردم در کنار همدیگر از وطن دفاع می کردند.
نوید شاهد
خوزستان: در روز چند ساعت مشغول خدمت هستید؟
دکتر کلانتری: راستش زمان مشخصی ندارد. تا هر وقت نیاز باشد، حضور دارم . من در اسفند ماه، 25 روز کامل در بیمارستان مشغول کار بودم. علاوه بر آنکه چند روزی را هم در بیمارستان های دیگر خدمت می کردم.
نوید شاهد خوزستان: امسال در کنار فرزندانتان در لحظه تحویل سال و تعطیلات عید نبودید؟ از آن لحظات بگویید که چطور گذشت؟
دکتر کلانتری: لحظه تحویل سال نو در آی سی یو مشغول لوله گذاری برای بیمار بدحالی بودم و از طریق تلوزیون آی سی یو و رادیویی که در دست همکاران بود متوجه تحویل سال نو شدم . بیمار بدحال ما در اصطلاح پزشکی، انتوبیشن شده بود و باید برایش لوله گذاری می کردم . خداروشکر که پس از آن بهبود یافت و مرخص شد. در این ایام نزدیک عید و بعد از آن به مدت ۲۵ روز پی در پی فرزندانم را ندیدم. فقط یک روز به دیدار آنها رفتم و پس از آن به بیمارستان برگشتم و تنها از طریق تلفن با آنها در تماس بودم. لحظه تحویل سال نو با تماس تصویری توانستم سال نو را به همسر و فرزندانم تبریک بگویم . سال نو در واقع برای من و خانواده ام از ۲۵ فروردین شروع شد.
نوید شاهد خوزستان: چند فرزند دارید؟
دکتر کلانتری: خداوند بزرگ به من نعمت سه فرزند را داده است. یک پسرم بزرگ است و دو پسر دوقلوی یک ساله دارم.
نوید شاهد
خوزستان: آیا خاطره خوبی از این دوران به یاد دارید؟
دکتر کلانتری: خاطره خوب من از حال و هوای خوب همه همکاران من در بخش های مختلف بیمارستان است. همه همکارانم از کادر پذیرش و درمان تا پرستاران و همه بخش ها با اینکه می دانند در معرض این بیماری هستند ولی با همه اینها، همدل و همقدم هستند و هیچ کس لحظهای نگران این مسئله نیست و منتی سر هیچکس ندارد . خاطره خوب دیگر این است که وقتی بیماری را به بیمارستان می آورند و بستری می کنند، با طی مسیر درمان، بهبود می یابد و ترخیص می شود. این موضوع برای من بسیار خوشحال کننده و رضایت بخش است. امیدوارم این بیماری و اتفاق نامیمون هر چه سریعتر از ایران و دنیا خاج شود و همه از این آزمون سخت سربلند خارج شویم.
نوید شاهد
خوزستان: اگر در این روزها پدر شهیدتان حضور داشتند، به نظرتان چه توصیه هایی
به شما داشتند و یا چه درخواستی از شما میکردند؟
دکتر کلانتری: درست است که فرصت دیدار و شناخت کامل او را نداشتم ولی بدون شک، اصرار ایشان و تلاش او را برای خدمت به خلق خدا بود. همیشه از دیگران شنیده بودم که برای خدمت به مردم و ملت بسیار ایثار داشتند و اگر بودند می دانم مانند آن زمان که برای نجات مردم شهر آبادان با ما به اهواز برنگشت_ الان به من هم برای نجات جان مردم سفارش می کردند. پدرم نجات جان مردم را یک اصل مهم در زندگی می دانست .
مطمئن هستم اگر بودند تاکید به این مسئله داشتند که باز هم ما با همان روحیه که او و همرزمانش داشتند با همدلی و تلاش به راهمان ادامه دهیم .هر چند من اینجا می گویم من هیچ کس را مانند شهدا و رزمندگان آن دوران نمی بینم. آنها انسان هایی خاص و منحصر بفرد با اعتقاداتی خاص بودند که برای آرمانهایشان جان خود را فدا کردند و از خانه و خانواده های خود گذشتند .ولی مطمئنم پدرم من را به این ایثار و فداکاری سفارش می کردند.
نوید شاهد
خوزستان: آیا خاطره ای از پدر شهیدتان به خاطر دارید؟
دکتر کلانتری: زمان شهادت پدرم من سن و سال زیادی نداشتم ولی تصاویری که از آن زمان بخاطر می آورم؛ تصویر آن روزهایی که جنگ در آبادان شروع شد. ما که در آبادان بودیم، پدرم دوست داشت در همان شهرستان در کنار دوستانش بماند و مقاومت کند و از میهن خود دفاع کند. ما هر چه اصرار کردیم که با ما به اهواز برگردد نپذیرفت و من و برادرم را که هر دو کوچک بودیم را به اهواز فرستادند و خودشان در آبادان ماندگار شدند. این اصرار و پافشاری برای خدمت به میهن را همیشه در ذهن خود نگه داشته ام .
نوید شاهد خوزستان: در محیط کار رفتار افراد مختلفی که می دانند شما فرزند شهید هستید، چطور است؟
دکتر فرهمند کلانتری: فرزند شهید بودن افتخار من است و من همیشه خودم را معرفی کردهام . این را برای خود یک صفت می دانم که بگویم فرزند شهید هستم .البته می دانم که به هر دلیل جامعه ایثارگری مدتهاست که به توجیه خودشان از اینکه بگویند فرزند شهید و یا فرزند ایثارگر هستند، دوری می کنند. دید جامعه متفاوت است بعضی جاها استقبال می کنند و بعضی جاها هم برخورد مناسبی ندارند .
ولی من به شخصه افتخار می کنم که هر جایی که می روم بگویم فرزند شهید هستم و هم اکنون که برای مردم کشورم کاری دارم انجام می دهم به عنوان یک نماینده از خانواده شهدا دارم انجام وظیفه می کنم. ان شاالله اگر مرا فردی موفق بدانید این را به برکت همین صفت بگذارید و من را نماینده این خانواده بدانید. من همیشه با افتخار برای ایثارگران و خانواده های شهدا فعالیت می کنم .
نوید شاهد خوزستان: از نظر شما شباهتی بین مدافعین سلامت و شهدا وجود دارد؟
دکتر کلانتری: واقعیتش این است که فرصت را مغتنم می شمارم و یادی می کنم از تمام همکارانی که در این راه جان خودشان را از دست دادند و برای تک تک این عزیزان از درگاه خداوند منان طلب مغفرت دارم. ما اکنون در همان حالت جهادگونه هستیم و من چون مرتب با تمام همکاران خودم که شهید شدند در تماس بوده ام و می توانم بگویم همه آنها انسانهایی بسیار زحمتکش بودند و روحیه ای مانند همان افراد زمان دفاع مقدس را داشته اند و با همان عشق و با همان علاقه به راهشان و اعتقاداتشان به جلو پیش می رفتند و من همیشه دقیقا به همه حرکات و رفتارهای آنها دقت می کردم و همه آنها تداعی جبهه های مقاومت و ایثار زمان دفاع مقدس را بیادم می آورد. همه ما باید باور داشته باشیم که درحال حاضر اتفاقات دفاع مقدس را تجربه می کنیم. همکاران همه از افراد بسیار بنام و بزرگی در کادر پزشکی بوده و بیشتر در رشته بیهوشی و طب اورژانس کار میکردند. همکاران دیگرم نیز حضورشان منشا خیر بوده و شاگردهای خوب بسیار زیادی تربیت و پرورش دادند که برای این مرز و بوم بسیار مهم و موثر بودند، هرچند فقدان آنها هم اکنون بسیار احساس می شود ولی ان شاالله که شاگردان آن بزرگان بتوانند راهشان را ادامه بدهند. من واقعا وقتی خبرها را می شنوم که دکتر ..در شهرستان ...در راه سلامت به شهادت رسید و جان خود را برای بهبود و سلامت هموطنانش از دست داد بسیار افسرده و ناراحت می شوم ولی به جد می گویم که این افراد برجسته مانند شهدای آن زمان افرادی بودند که روحیه، رفتار، کردار، اعتقاد و ایمان آنها با همه افراد دیگر کادر درمان و پزشکی فرق می کرد و بسیار منحصر به فرد و ویژه بودند. آنها افراد عادی نبودند و مانند شهدا ویژگیهایی داشتند که با تلاش در این راه، جان خود را فدای آرمانهایشان کردند .
نوید شاهد
خوزستان: آرزوی این روزهای شما چیست؟
دکتر کلانتری: سلامتی هم وطنانم و همه بیماران. در این روزها تنها چیزی که به من و همکارانم انرژی می دهد این است که بیماران از تخت بیمارستان مرخص شوند و با سلامتی به خانه هایشان بروند. همیشه لحظه خداحافظی با بیماران و دعاهای پایانی آنها برایم بسیار با ارزش است. خدا می داند که من همیشه به همه دوستان و خانواده ام گفته ام که من زندگی ام و هر چیزی که دارم از دعاهای خانواده ها است. چه زمانی که در بنیاد شهید خدمت کردم، چه الان که در بیمارستان مشغول خدمت هستم. دعای بیماران و خانواده هایشان تنها دلخوشی من است و بسیار اثر این دعاها را در زندگی ام دیده ام.
نوید شاهد
خوزستان: و کلام آخر...
دکتر کلانتری: شکرگزار خداوند هستم. در مقام یک پزشک باز هم از مردم می خواهم که با رعایت نکات بهداشتی، فردی و اجتماعی از زندگی خود و خانواده مراقبت کنید .این بیماری را می توانیم به کنترل خود در بیاوریم و سلامت بمانیم به شرط رعایت نکات بهداشتی....
اگر اجازه بدهید فرصت را مغتنم بشمارم و از همسر
و خانواده ام تشکر کنم زیرا من در این مدت در کنار آنها نبوده ام و همسرم
هم نقش پدر و هم نقش مادر را برای فرزندانم ایفا کرد. هر چند می دانم دست تنها در
این شرایط بسیار دشوار است .من آثار خستگی را در چهره ایشان می بینم اما با این وجود
همسرم هم مرا تشویق به فعالیت می کند و با
پرسیدن آمار بیماران و اینکه چند نفر بهبود پیدا کرده اند از لحاظ فکری به من بسیار
کمک می کند. من همیشه مشغول کار، تحصیل و تدریس
هستم و کمتر در کنار خانواده بوده ام.