یوسف گمگشته هور
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید سید علی
هاشمی دهم دی 1340 در شهرستان اهواز در محله عامری دیده به جهان گشود. وی فرزند بزرگ
خانواده بود. در خانواده ای کم بضاعت اما مذهبی پرورش یافت. بدلیل انتقال شغل پدر مجبور
به مهاجرت به شمال کشور شدند و 3 سالی را با سختی بسیار در آنجا زندگی کردند. که مشقت
و سختی زندگی آنجا باعث شد، پس از سه سال دوباره به اهواز بازگشتند و در محله حصیرآباد ساکن شدند.
دوران کودکی و
نوجوانی
دوران کودکی و
نوجوانی اش را در محله حصیرآباد سپری کرد. یازده ساله بود که در ساخت خانه دوش به دوش
والدین کار می کرد. مادرش می گوید:« همیشه با وجود علی احساس امنیت و آرامش در
خانه بود. وی تکیه گاه مناسبی برای اهل خانه بود. در همان دوران کودکی نماز می خواند
روزه می گرفت و با متانت و وقاری که در ذاتش بود دیگران وادار می شدند که به او احترام
بگذارند. او انسانی بسیار مهربان و دلسوز بود و حرفش برای همه قابل قبول بود. در همان
دوران نوجوانی به مسجد عشق می ورزید. تا آخرشب در مسجد می ماند و با علاقه بسیار مسجد
را تمیز و جارو میکرد. روی درب منزل نوشته بود آموزش قرآن صلواتی.»
در یادگیری درس
به دیگران کمک می کرد
بسیار به ورزش
علاقه داشت و کاپیتان تیم شهباز بود. در مدرسه از شاگردان ممتاز و زرنگ
بود. به هم سن وسالانش در یادگیری درس بسیار کمک می کرد و حتی به بچه های محله تدریس
می نمود. مسافت منزل تا مدرسه را که بسیار طولانی بود پیاده می رفت و پول هایش را پس
انداز می کرد و زمانی که مادر پول نیاز داشت همه آنها را به او می داد تا در مخارج
منزل کمکی کرده باشد.
دوران انقلاب
در دوران انقلاب
نقش مهمی در فعالیت های سیاسی داشت چندین بار توسط ساواک دستگیر شد. کارهای تبلیغاتی
انجام می داد و اعلامیه های امام را پخش می کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامي در تشکیل
كميته انقلاب اسلامي نقش موثر داشت و در آغاز تشكيل سپاه پاسداران از كميته به سپاه
انتقال يافت. وی قبل از شروع جنگ، به کمک یارانش جوانان انقلابی دشت آزادگان را سامان داد و اقدام
به تشکیل سپاه حمیدیه نمود و پیش از شروع جنگ در برقراری امنیت نقش ارزنده ای داشت و در مبارزه با ضد انقلاب و بعثی ها که از هورالهویزه اقدام به پخش سلاح و مهمات می
کردند ، موفق شد. پس از شهادت شهید نظرآقایی، علي شمخاني فرمانده سپاه خوزستان او
را به عنوان فرمانده سپاه حميديه منصوب كرد
تحصیل
وی نه تنها
در جبهه هاي جنگ بلكه در تلاش علمي نيز فعال بود. همزمان با مبارزات گسترده
انقلابی در عرصه های علمی هم موفق بود به گونه ای که در رشته پزشکی دانشگاه مشهد
قبول شد و در حالی که خود را برای بورس شدن در دانشگاه های آمریکا آماده می کرد، با
توجه به شروع جنگ تحمیلی ترجیح داد که باید در جنگ حضور داشته باشد و دانشگاه
جنگ را برگزید.
تشکیل خانواده
حاج علی در سال 1363 ازداوج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر به نام زینب و یک پسر به نام محمد حسین بود. وی درمدت زندگی مشترکش که چهار سال بیشتر به طول نیانجامید نمونه ای از یک همسر و پدری مهربان برای خانواده اش بود.
تشکیل تيپ 37 نور
با شکل گیری یگان
های رزم سپاه او مامور تشکیل تیپ 37 نور شد، و با شروع جنگ تحمیلی از فرماندهانی به شمار می رفت که مسئولیت یکی از سخت ترین محورها و جبهه ها را بر عهده داشت. وی به همراه همرزمانش
در محور کرخه کور و با رهاسازي آب كانال سلمان زير پاي نيروهاي عراقي، از پیشروی دشمن
جلوگیری کردند و هنگامی که عراق به حمیدیه رسید از سقوط آن و به طبع سقوط اهواز جلوگیری
کردند. علی هاشمی در این عملیات (عمليات شهیدان رجايي و باهنر) نام کرخه کور را به
کرخه نور تغییر داد.اگر این رشادت ها نبود موضوع جنگ به صورت دیگری رقم می خورد و فجایعی
به مراتب بالاتر از سقوط خرمشهر حادث می شد.
آزادسازی خرمشهر
تيپ 37 نور به
فرماندهي شهيد علي هاشمي در عمليات بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر شركت موثر داشت و
توانست به عنوان اولین محور منطقه غرب خوزستان را از لوث بعثی های متجاوز آزاد و پاکسازی
نماید. درآستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ 37 نور منحل و او فرمانده سپاه سوسنگرد
شد.
قرارگاه نصرت
(سري ترين قرارگاه جنگ)
در سال سوم جنگ زمانی که به بن بست جنگی رسیده بودند. آقای محسن رضایی، علی هاشمی را به فرماندهی قرارگاه سری نصرت انتخاب نمود. آنجا فرماندهی می خواست که هم بینش عملیاتی و هم اطلاعاتی وسیع داشته باشد و این کسی جز علی هاشمی نبود. در واقع او پیچیده ترین و پر رمز و رازترین قرارگاه جنگ، قرارگاه نصرت را تشکیل داد. به نیروهایش اعتماد به نفس می داد. بسیار شجاع بود و در ماجرای هور نیروهای بومی آموزش ندیده محلی و تعدادی از بچه های خوزستان را به کارگرفت و از آنها در اندک زمانی نیروهای ورزیده و کارآزموده ای ساخت. هرجا مشکلی به وجود می آمد فکر می کرد و راه حل می داد.
قدرت سازماندهی بسیاری داشت. علی هاشمی و دوستانش به هور مسلط شده بودند و ثمره یک سال زحمت بچه های قرارگاه نصرت اولین عملیات آبی- خاکی جنگ و اولین عملیاتی که در سطح بسیار وسیعی تیپ و لشکرها توانستند از آب، باتلاق و نیزارها عبور کنند. دراین عملیات یک نیروی پیاده از آبی عبور می کرد که پانزده کیلومتر پشت سرش آب، باتلاق و نیزار بود، که در نوع خود در تاریخ جنگ های جهان بی نظیر است. از دیگر اقدامات قرارگاه نصرت ، شناسايي مناطق، از هورالعظيم گرفته تا جاده بغداد و بصره بود. همچنین شناسایی های برون مرزی تا عمق عراق از جمله شهرهای مقدس نجف ، کربلا و سامرا بود.
علي هاشمي و همرزمانش در شناسايي ها آن چنان به هور مسلط شدند ، فرماندهان ارشد سپاه مانند محسن رضايي ، علی شمخانی ، محسن رشید و... را با لباس مبدل عربی به داخل خاک عراق برده و محورهای عملیاتی خیبر را از نزدیک ملاحظه و لمس کردند و همچنین فرماندهان یگان ها مانند مرتضي قرباني، محمد باقر قاليباف، شهيد احمد كاظمي، شهيد مهدي باكري و شهيد ابراهيم همت را با بلم به هور بردند. اين فرماندهان از صبح تا شب در كنار دجله مي نشستند و ياداشت برداري مي كردند. با اينكه عراقي ها در جزاير حضور داشتند بازديد فرماندهان ارشد جنگ بدون هيچ اتفاقي انجام شد و اين نشان از تسلط شهيد هاشمي و يارانش به هور وحشي دارد.
یوسف گمگشته ی
هور
خرداد و تيرماه
67 وضعيت جبهه ها تغيير كرد و تمام دنيا پشت سر صدام قرار گرفت تا با حمايت از او جنگ
به نفع عراق پايان داده شود حتي مجوز استفاده از سلاح هاي غير متعارف و شيميايي را
به او دادند. علي هاشمي و يارانش كه مسئول حفظ از جزاير مجنون بودند با حمله همه جانبه
عراق مواجه شدند ، در تیرماه 1367 دشمن برنامه وسیعی برای بازپس گیری جزایر مجنون انجام
داد. یک شب قبل از حمله دشمن به جزایر در نشستی در جمع رزمندگان و فرماندهان گفت:«دشمن
باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی
گردم.»
در روز موعود یعنی چهارم تیر 1367 دشمن سطح وسیعی از منطقه را شیمیایی زد و بعد به جزایر حمله نمود. رزمندگان
بسیار مقاومت کردند و حاج علی با تعدادی از بچه های قرارگاه نصرت ماندند. هر چقدر فرماندهان
به ایشان اصرار می کردند که به عقب برگردد، ایشان قبول نمی کرد. وی به همراه فرماندهان یگان های تحت
امر را برای عقب نشینی شخصاً هدایت می کرد و مرتب سفارش می کرد که مراقب باشید کسی
جا نماند. حضور شخص ایشان باعث نجات هزاران رزمنده از خطر اسارت شد. پیش بینی ایشان
درست از آب درآمد. ایشان آخرین کسی بود که از جزایر خارج شد همانطور که سال 62 اولین
کسی بود که پا در جزایر گذاشت.
در قرارگاه خاتم
4 نهایتاً 13 نفر مانده بودند و عقب نشيني نكردند بعد از سقوط جزاير 7 نفر بازگشتند،
2 نفر اسير شدند و حاج علی به همراه 3 نفر ديگر مفقود الاثر گرديدند و سرنوشت حاج علي در
پرده اي از ابهام فرو رفت.
خبر رسید هلی کوپترهای
عراقی در جزیره نشستند دشمن نیزارها را آتش زد حاج علی و همراهان سراسیمه از قرارگاه
خارج شدند و در نیزارها پناه گرفتند و از ایشان دیگر خبری نشد.
نیروهای اطلاعات
و برون مرزی بسیج شدند و تمام منطقه و حتی استان های جنوبی عراق را گشتند اما هیچ خبری
از حاج علی نبود. بسیاری امیدوار بودند که اسیر شده است و از سال 67 تا 83 زمان سقوط
صدام هیچ سخنی از سردار گمنام هور به زبان ها نیامد نه مراسمی نه یادواره ای و نه یادمانی
و... که اگر اسیر دشمن شده است شناسایی نشود و آسیبی به او نرسد. اما بعد از سقوط صدام
باز هم خبری از اسارت ایشان نبود. حتی مخفی ترین زندان های عراق هم توسط نیروهای مجاهد
عراقی بازرسی شد اما باز هم خبری از حاج علی نبود.
رجعت
در سال 89 پس از
تفحص پيكر شهدا در مناطق عملياتي پيكر اين سردار شهيد به همراه سه تن از ياران وفادارش
پیدا شد و با انجام آزمایش هایDNA ، صحت انتصاب این پیکر به سردار
سرلشکر شهید حاج علی هاشمی تائید شد و يوسف هور بعد از 22 سال غربت و گمنامي به آغوش
وطن بازگشت.
تا این که در روز نوزده ام اردیبهشت 1389 در اخبار سراسری سیما خبر کشف و رجعت این پرستوی مهاجر اعلام شد. حاج علی هاشمی مزد سال ها مجاهدت، اخلاص و در راه ولایت فقیه بودن خویش را گرفت. سالها گذشت تا پس از 22 سال انتظار، خبر رسید سردار گمنام هور، سردار گمنام خیبر و بدر در همان نیزاره های هور شهید شده است. حاج سید علی هاشمی از معدود فرماندهان شهید 8 سال جنگ تحمیلی است که در تمامی دوران دفاع مقدس از ابتدا تا انتها ، حضور موثر داشت و مخلصانه و بی ریا، از حریم این مرز بوم دفاع جانانه کرد.