شهید زمان محمودی
مروری بر زندگینامه شهید
نام:زمان نام خانوادگی:محمودی تاریخ تولد:1338
نام پدر:سهراب محل تولد:سوسن از روستاهای ایذه میزان تحصیلات:هفتم
تاریخ شهادت:8/9/60 محل شهادت:بستان
نوع شهادت:اصابت تیر شهرستان :ایذه
شرح زندگی:
شهید درسال 1338 درروستای سوسن درچند کیلومتری ایذه بدنیا آمد پدرش کشاورزی باایمان بود که اغلب اوقات خود رابا خواندن قرآن وتدریس آن در سطح ده میگذراند شهید در7 سالگی بااز دنیا رفتن پدرش درحالیکه دارای مادر ودو برادر ودو خواهر کوچکتر از خود بود بار سنگین مسئولیت زندگی روستایی رابعهده گرفت دیری نگذشت که دو برادر خود را نیز از دست داد ولی این همه مصیبت نه تنها وی راگوشه گیر وافسرده نکرد بلکه هرروز بیش از پیش بااراده ای قوی به وظیفه وکار خود که همانا سرپرستی خانواده خواندن درس وپرداختن به کشاورزی بود عمل میکرد وی از همان دوران کودکی چنان علاقه واشتیاقی به یادگیری قرآن ونماز داشت که موفق شد تا سن 7 سالگی نماز وقرآن رانزد پدرش فرا گرفته وبه انجام این فرایض الهی بپردازد پس از به اتمام رساندن دوره پنج ساله دبستان در روستا فشار زندگی روستائی وی وخانواده اش رابه شهر کشانده وبازندگی شهری در مسجد سلیمان آشنا کرد درشهر به کارهای آزاد جهت تامین زندگی خانواده خود اشتغال داشت تا سال 1357 که بااوج گیری انقلاب اسلامی ایران باشناختی که از فساد ها وستمهای رژیم منفور پهلوی داشت برای سرنگونی آن رژیم فعالانه در تظاهرات وسایر برنامه های مذهبی شهر شرکت میکرد وبه سهم خود نقش مهمی در شناساندن ارزشهای انقلاب اسلامی به افراد آشنا وفامیل داشت شهید باتشکیل سپاه پاسداران از اولین افراد تشکیل دهنده سپاه بود که ضمن پایبندی شدید به فرایض دینی وپیاده کردن برنامه های خودسازی درخود باشجاعت وشهامتی که داشت در واحدهای مختلف عملیاتی سپاه خدمت میکرد وشجاعانه به مبارزه با منافقین وکفار داخلی شهر پرداخت درطول خدمتش در سپاه به چندین ماموریت رفته از جمله در زمستان 1358 حدود دوماه به کردستان اعزام شد ودرآنجا باگروهکهای چپ و...آمریکا به مبارزه پرداخت وبااتمام ماموریتش به شهر خود برگشته وبه آموزش نظامی افراد وگروهکهای مذهبی پرداخت سپس در دومین ماموریت نظامی خود به شلمچه خرمشهر اعزام شد درفروردین 59 حدود یکماه در درگیریهای کوتاه نوار مرزی با عراق شرکت داشت شهید در 18 اردیهشت 59 ازدواج کرد ازدواجی باریشه عمیق مکتبی که به گفته خودش توانست وی رابه هدفش نزدیکتر سازد پس از ازدواج نیز بکار مربی گری آموزشات نظامی افراد سپاه پرداخته وتوانست شجاعانه افراد وگروهکهای اعزامی به جبهه های جنگ راآموزش نظامی داده وآماده اعزام به جبهه سازد روح مبارزه طلبی وشوق جهاد باکفار بعثی تاب ماندن از او چنان سلب کرده بود که با وجود مسئولیت مهمی که در سپاه داشت بارها وبارها برای اعزام خود به جبهه جنگ با کفار بعثی ثت نام کرد ولی سپاه مانع رفتن وی میشدند تا اینکه در 10 اسفند 59 موفق شد با یک گروه از پاسداران مسجدسلیمان طی یک ماموریت 45 روزه به خط اول جتهه فیاضیه آبادان اعزام شود پس از اتمام این ماموریت همه به شهر برگشتند ولی شهید باوجود عشق وایمانی که به اسلام وبه جهاد باکفار پیدا کرده بود کوچکترین خستگی احساس نمیکرد ومدت این ماموریت برای وی بسیار اندک بود وبا به عهده داشتن مسئولیت وسرپرستی گروهکها ی اعزامی از مسجد سلیمان بار دیگر تجدید کرد وطی چندین بار ماموریت خود توانست حدود 5 ماه درآبادان ودر خط اول جبهه باکفار تعثی مبارزه وجهاد کند سپس به سوسنگرد منتقل شده و در آنجا در جبهه دهلاویه به جهاد خود ادامه دهد وبه قول خودش هرچه بیشتر در جبهه می ماند بیشتر عاشق این جنگ الهی میشد و4 ماه نیز در دهلاویه سوسنگرد به دلیرانه ترین جانبازیها وایثار ها تن داده وبا روحیه ای خستگی ناپذیر در عملیاتها وحمله ها وضد حمله های بسیاری شرکت کرد وبالاخره باداشتن مسئولیت فرماندهی گردان امام محمد باقر (ع)از تیپ عاشورا در عملیات طریق القدس علی رغم وظیفه ای که در عملیات داشت به پیش تاخته ودر نیمه شب 8آذر 60 در اولین ساعات حمله جهت آزادی بستان در حالیکه عشق به الله چنان روحیه ای در وی بوجود آورده بود که توانست از دلبستگی والاتری پرواز کند وبه لقاء الله بپیوندد.