همسر شهید"بهروزغلامی" می گوید:«برای این با ایشان ازدواج کردم که بسیار مذهبی، باوقار و متین متواضع و فروتن بود و رفتار بسیار خوبی داشت و در مدت زندگی مشترکمان، بسیار خوب بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم.»

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهیدبهروزغلامی در چهاردهم فروردین 1334 در ارسباران شهرستان کلیبر به دنیا آمد. پدرش عبدالسعید و مادرش نسرین نام داشت. دوران کودکی و دبستان را در مدارس تبریز و اردبیل به تحصیل پرداخت و سپس همراه خانواده ی برادرش به خوزستان شهر اهواز مهاجرت کرد. تحصیلات دبیرستان خود را در اهواز گذراند.

یادگیری فرایض دینی

از اوایل جوانی به یادگیری قرآن و فرایض دینی،علاقه بسیاری داشت. بعد از دیپلم به خدمت سربازی رفت و در شهر بندرعباس مشغول به خدمت شد. همزمان با ایام انقلاب چند مرحله از سربازی  فرار کرد تا در تظاهرات و راهپیمایی ها در تهران شرکت کند. در اوایل پیروزی انقلاب در ارگانی به نام جوانمردان فعالیت داشت تا اینکه پاسداران تاسیس شد و جز اولین کسانی بود که وارد سپاه شد.

تشکیل خانواده

یکی از موسسین سپاه خوزستان،خصوصا" در بخش آموزش شد و به اتفاق علی غیور  اصلی (شهید)، پادگان آموزشی را راه اندازی کرد که اکثر فرماندهان سپاه، آموزش های خود را در این پادگان فرا گرفتند. ایشان در 24 سالگی با خانم معصومه علیپور ازدواج کرد و مدت زندگی مشترکشان 4 سال و سه ماه بود. ثمره این ازدواج 3 فرزند به نام های مهدی، محمدرضا و زینب است. همسرش می گوید: «برای این با ایشان ازدواج کردم که بسیار مذهبی، باوقار و متین متواضع و فروتن بود و رفتار بسیار خوبی داشت و در مدت زندگی مشترکمان، بسیار خوب بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم.»

خیانت بنی صدر

وی جزو اولین کسانی بود که با گروه کوچک خود به عراق حمله کردند که بنی صدر رئیس جمهور وقت به دنبال ایشان می فرستد تا او را محاکمه صحرایی کنند. به اهواز می آید و پس از چند روز که خیانت بنی صدر آشکار می شود، ایشان دوباره به جبهه برمی گردد. با شروع جنگ در همان اوایل ایشان زخمی شد.ایشان نماز اول وقت را به دوستان و به همه ی دوستان و به خصوص خانواده اش سفارش می کرد. عاشق امام زمان؟(عج) و ولایت و رهبری امام خمینی بود. آرزویش دیدن امام بود که برآورده شد و ایشان را از نزدیک زیارت کرد.هیچ زمانی  به کسی زور نگفت و ظلمی نکرد.

شهادت

 در مشکلات بسیار صبور بود و مرتب آیه ی امن یجیب... را می خواند. بسیار خانواده دوست بود. در منزل با فرزندانش بازی می کرد و به آنها محبت می نمود.ایشان به خاطر مجروحیتی که اوایل جنگ برایش پیش آمده بود، دستش معیوب بود و استخوان از ناحیه آرنج کج باقی مانده بود. هر وقت می گفتند: چرا آن را معالجه نمی کنی؟ می گفت: چیزی را که به خدا دادم هرگز پس نخواهم گرفت و سرانجام در تاریخ پنجم اسفند 1362 در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت شهید شد. پیکر وی در گلزار شهدای اهواز به خاک سپردند.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده