بانك سوژه ايثار و شهادت (59)
احمد احمد در دوران مباره با حكومت ستمشاهي، براي اين كه پوششي براي مبارزاتش داشته باشد، مغازه اي را در يك پاساژ كه يك در آن به خيابان سيروي و در ديگرش به خيابان چراغ برق باز مي شود به صورت سرقفلي به قيمت 17 هزار تومان مي خرد....

آقا مهدي يك پهلوان بود!


احمد احمد در دوران مباره با حکومت ستمشاهی، برای این که پوششی برای  مبارزاتش داشته باشد، مغازه ای را در یک پاساژ که یک در آن به خیابان سیروی و در دیگرش به خیابان چراغ برق باز می شود به صورت سرقفلی به قیمت 17 هزار تومان می خرد. مقداری کاتالوگ و عکس و ... هم روی میز می ریزند که اگر کسی آمد، نفهمد چه کار می کنند. بعدها که تغییر ایدئولوژی در سازمان منافقین  پیش می آید، او همراهی نمی کند و بنابراین به او می گویند که دیگر آن جا  نرود.
 
احمد احمد زندانی می شود و در زندان به شهید عراقی سفارش می کند که اگر  آزاد شدی برو آن پول (17هزار تومان) را بگیر و به خانواده ام بده که  استفاده کنند.

حاج مهدی عراقی حدود 6 ماه، زودتر از احمد احمد آزاد می شود. احمد احمد هم  خیالش راحت بوده که حاج مهدی آن پول را می گیرد و به خانواده اش می دهد.

مدتی می گذرد و احمد احمد هم آزاد می شود. حاج مهدی عراقی فوراً سراغ او می آید و می گوید: من آن پولی را که گفتی گرفته بودم و خواستم به خانواده ات  تحویل بدهم، اما حالا که خودت آزاد شده ای، آن را به خودت می دهم و پول را  می دهد و می رود.

یک روز که احمد احمد برای دیدن یکی از دوستانش که مغازه خیاطی دارد به رو  به روی همان مغازه می رود از آنها می شنود که منافقین آمده اند و آن 17  هزار تومان را از صاحب پاساژ گرفته اند و رفته اند ...           

احمد احمد بعد از مدت ها متوجه می شود که شهید حاج مهدی عراقی، آن 17 هزار تومان را از خودش داده بود.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده